جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام
پیوندهای روزانه

۴۶ مطلب با موضوع «یادداشت ها :: آرشیو موضوعی :: دروس اعتقادات اسلامی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بخش دوم: اثبات از طریق احادیث

برای اثبات خلافت و ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام، اخبار متواتر بین فریقین و شمه‌ای از اخبار در ذکر و تصریح به خلافت ائمه معصومین و بعضی از فضائل و مناقب آن عزیزان بیان می‌شود:

 


۱ ـ حدیث غدیرخم

روایت غدیر از اخبار متواتر است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بعد از قرائت از وظایف حجه‌الوداع درمحل غدیر خم در روز هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری فرمان از طرف خداوند متعال مبنی بر اینکه این مطلب، ولایت حضرت علی علیه السلام را به مردم ابلاغ کن. پیامبر اکرم مردم را نگه داشتند و فرمان دادند آن‌هایی که جلوتر رفته‌اند بازگردند و آن‌هایی که جامانده‌اند خود را برسانند. سپس منبری از جحاز شتر برای حضرت درست کردند. حضرت روی جحاز رفتند و خطبه مفصلی در جمع همه حجّاج ایراد نمودند و ابتدا از مردم سوال کردند:

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

امامت خاصه

اثبات خلافت حضرت علی علیه السلام و یازده فرزند جانشین ایشان:

بعد از اثبات لزوم امام و خلیفه معصوم رسول اکرم صلوات الله علیه و آله بحث در اثبات خلافت بلافصل حضرت علی و یازده فرزند معصوم و گرامی ایشان علیهم السلام از طریق آیات و روایات متواتر بین فریقین می‌باشد.

قبل از بیان نص قولی و فعلی خدا و رسول اکرم صلوات الله علیه و آله در امامت و خلافت آن‌ها، فضائل و مناقب ائمه معصومین علیهم السلام را از طریق عامه و خاصه، متذکّر می‌شویم.



این امامان؛ متّصف به همه صفات و کمالات عالیه در اعلی مرتبه نفسانی، ایمانی و عبادت می‌باشند. در زهد، تقوی، صبر، شجاعت، سخاوت، حلم، عفت، عدالت و عصمت ورع و... و مبرا از جمیع رذائل نفسانی و موانع امامت بوده، البته باید متذکّر شویم که فضائل ائمه معصومین علیهم السلام که مظهر ذات و صفات و فعل خداوند هستند را، تنها امام معصوم می‌تواند بیان فرماید همانگونه که امام‌هادی علیه السلام در زیارت جامعه، صفات آنان را بیان فرموده‌اند.

در آیات و روایت متعدّد دیگر نیز، فضایل و برتری‌های ایشان بیان شده است: به عنوان مثال در خصوص اوّلین جانشین پیامبر که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است باید بیان کرد که او کسی است که قرآن او را «ومن عنده علم الکتاب (رعد:۳۷)» یعنی کسی که علم کتاب نزد اوست، خوانده است. او کسی است که قرآن او را از صادقین خوانده است.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحیم

 

ضرورت وجود امام معصوم علیهم السلام

ضرورت وجود امام معصوم علیه السلام را در دو زمینه بررسی می‌کنیم:

الف) درزمینة تشریع

ب) در زمینة تکوین

 

الف) در زمینه تشریع

در بحث نبوت بیان شد که پیامبر اسلام، پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله هستند و بعد از ایشان پیامبری نمی‌آید. فلسفة ختم نبوت، در صورتی با حکمت بعثت انبیاء سازگاری دارد که بعد از پیامبر اسلام افرادی باشند و راه پیامبر را ادامه دهند. تنها تفاوتی که دارند این است که بعد از پیامبر ما پیامبری نمی‌آید. حالا ادامه مسیر پیامبر، بر عهده کیست؟ این راه باید امام معصومی که خداوند او را هدایت کرده و از خطا و اشتباه و گناه معصوم قرار داده است، ادامه دهد. یعنی امام باید تمام وظایف پیامبر را انجام دهد. یعنی هدایت و تربیت جامعه، سرپرستی جامعه، رساندن جامعه به سر حد کمال، بیان اعتتقادات و اخلاق اسلام، بیان احکام اسلامی، مبارزه با بدعت‌ها و خرافات، جلوگیری از تحریف دین، پاسخگویی به شبهات، بیان معارف قرآن، توضیح آن‌ها را بیان فرماید.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

امامت 

چهارمین اصل از اصول اعتقادی مذهب شیعه، امامت است. امامت شامل دو بخش «عامه و خاصه» می‌باشد.

بخش اول درباره امامت عامه: عبارت است از لزوم امامان معصوم: که همه شرایط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را داشته و مکمل و متمم نبوت می‌باشند.

بخش دوم درباره امامت خاصه: عبارت است از اثبات خلافت بلافصل حضرت علی و یازده فرزند معصوم ایشان علیهم السلام.

 

امامت عامه

در این قسمت ابتدا به شرح و توضیح ۵ اصطلاح (امامت، ولی‌الله، ‌هادی، خلیفه‌الله، حجت الله) می‌پردازیم، سپس وارد مباحث بعدی می‌شویم.

امامت: در لغت به معنای پیشوا و رهبری است و از امور نسبی است که بین اشخاص واقع می‌شود. هر کس که رهبری گروهی را عهده‌دار باشد، امام نامیده می‌شود. خواه در راه حق باشد، خواه در راه باطل. به عبارتی دیگر امام کسی است که مقدم در امور است و از او پیروی می‌کنند و پیروی کنندگان از آن‌ها را «مأموم» می‌نامند.



در قرآن، دو گونه امام معرفی شده است. ائمه در دین (ائمه حق) و ائمه در کفر (ائمه باطل).

قرآن دربارة دستة اول می‌فرماید:

وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَهدُونَ بِأمرِنَا وَأوحَینَا إِلَیهِم فِعلَ الخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت کنند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آن‌ها وحی کردیم و تنها ما را عبادت کنند. «انبیاء:۷۳»

وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَدعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَومَ القِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ؛ و آنان ]فرعونیان[ را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت می‌کنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد! «قصص:۴۱»

سپس با معرفی این دو گروه، سرنوشت هر امتی را وابسته به امامی قرار می‌دهد که از او پیروی می‌کند.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 


پرسش و پاسخ[۱]

سؤال۱: نبوت عامه و نبوت خاصه به چه معناست؟

پاسخ: منظور از بحث نبوت عامه بیان این نکته است که باید پیامبرانی برای هدایت انسان‌ها از جانب خدا باشند که راه رستگاری و پیام الهی را به گوش ما برسانند و این پیامبران باید معصوم از خطا باشند. منظور از بحث نبوت خاصه نیز شناسایی پیامبران الهی در طول تاریخ است که چنین وظیفه‌ مهمی را به انجام رسانده‌اند.

سؤال۲: ارسال پیامبران از جانب خداوند چه ضرورتی دارد؟

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 


معجزات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 

از پیامبر اکرم صلی الله وعلیه و آله معجزات فراوانی ظاهر گشته است که در کتب تاریخ و حدیث از جمله کتاب «بحارالانوار» و «مدینه المعاجز» و ... بسیاری از آن‌ها به حد فوق تواتر نقل شده است.

در اینجا چند نمونه از معجزات آن حضرت را ذکر می‌کنیم.

 

الف) معراج

قرآن مجید وقوع این معجزة الهی و بعضی از مراحل آن را بیان می‌فرماید:

در یکی از شب‌ها، جبرئیل علیه السلام به خدمت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم آمده و عرض می‌کند: امشب سفر عجیبی دارید و من مأمورم با شما باشم تا با هم به نقاط مختلفی برویم. به این ترتیب آن حضرت معراج خود را از مکه آغاز کرده و به سوی بیت المقدس حرکت می‌کنند و پس از مدت کوتاهی در آن نقطه فرود آمده، از نقاط مختلف مسجد بیت اللّحم که زادگاه حضرت مسیح علیه السلام است بازدید می‌کنند سپس از آنجا با سوار شدن بر «براق» که مرکبی آسمانی است به طرف آسمان حرکت نموده و با ارواح پیامبران و فرشتگان صحبت فرمودند، همچنین از بهشت و دوزخ بازدید نمودند سپس به سدره المنتهی تشریف بردند. در مراجعت نیز در بیت المقدس فرود آمدند و راه مکه را پیش می‌گیرند و در بین راه با کاروان تجارتی قریش ملاقات فرمودند. سپس به منزل خویش رسیده و از مرکب آسمانی پیاده شدند.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن ارحیم

 


یکی بودن پایة دعوت انبیاء علیهم السلام (توحید) 

اصول کلّی و اعتقادی پیامبران علیهم السلام همه یکی می‌باشد؛ چون دین ارضاء کنندة فطرت است و فطرت انسان‌ها تغییر نمی‌کند و هدایت نیز که به سوی صراط مستقیم است هیچگاه تغییر نمی‌کند؛ بنابراین پایة دعوت همة انبیاء علیهم السلام یکی است که همان توحید است.

وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلَّ اٌمَّهٍ رَسُولاً آن اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغُوت؛ ما برای هر امتی پیامبری مبعوث کردیم تا خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت و بت اجتناب و دوری جویید. «نحل:۳۶»

 

نبوّت خاصه

این بحث، شامل اثبات و شناخت خصوصیات پیامبرانی است که از جانب خداوند متعال مبعوث به رسالت شده‌اند و اینکه در عصر ما خداوند متعال اطاعت کدامیک از آن‌ها را امر فرموده؟ در عین آنکه نبوت همة آن‌ها را قبول می‌کنیم.

  • سرباز گمنام



بسم الله الرحمن الرحیم

 

شرایط نبوت

 

۱ ـ معجزه

معجزه از مادة اعجاز است و در لغت به معنای عاجز کردن و ناتوان ساختن است. و در اصطلاح علم کلام، به کاری خارق العاده (عجیب و شگفت انگیز) گفته می‌شود که انبیاء: برای اثبات صدق ادعای خویش (به اینکه ما پیامبرانی مبعوث از جانب خداوند متعال هستیم) انجام می‌دهند.

چرا پیامبران: باید معجزه داشته باشند؟ همان طور که در تعریف معجزه گفته شد، این معجزه برای اثبات ادعای پیامبران: است. یعنی همانطوری که هر کس باید برای ادعای خود، دلیلی داشته باشد، دلیل پیامبران:بر اینکه ما از جانب خداوند مبعوث شده‌ایم، این معجزه است.

 

خصوصیات معجزه

۱) خارق العاده است.

۲) هیچ فردی توانایی انجام چنین کاری ندارد.

۳) همراه با تحدی (مبارزه طلبی) است: یعنی: هر کس که فکر می‌کند که می‌تواند چنین چیزی بیاورد، دست به کار شود (ولی هیچ کس در هیچ وقتی نمی‌تواند انجام دهد)

۴) شکست ناپذیر است، یعنی: قدرتی بالاتر از قدرت به وجود آوردندة معجزه وجود ندارد که مثلاً بخواهد آن معجزه را از بین ببرد یا اثرش را خنثی کند

  • سرباز گمنام


بسم الله الرحمن الرحیم

 

آیات قرآن در رابطه با موضوع نبوت

قل الله یهدی لِلحق؛ ... بگو: تنها خداوند به حق هدایت میکند. «یونس:۳۵»

* آن عَلَینا لَلهُدی؛ به یقین هدایت و راهنمایی بر ماست. «لیل:۱۲»

 

راهنمایان بشر را، خداوند هدایت فرمود

من یهدِ اللهُ فَهُوَ لِمُهتَد؛ هر کس را خداوند هدایت نماید او هدایت یافته است. «کهف:۱۷»

اُولئکَ اَلذّینَ هَدَی الله فَبِهُداهُمُ اقتَدِه؛ آن‌ها (انبیاء: ) کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده است پس به هدایت روشن آن‌ها اقتدا کن. «انعام:۹۰»

وَمَن یَهْدِ اللَّـهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ؛ هر کس را که خداوند هدایت کند هیچ گمراه کننده‌ای نخواهد داشت. «زمر:۳۷»

اللهُ اَعلَمُ حَیثُ یجعَل رِسالَتَه؛ خداوند داناتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد. (چون پیامبران را خود برای هدایت امت تجهیز فرمود) «انعام:۱۲۴»

إِنَّا أخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأخْیَارِ؛ ما آن‌ها را خصلت پاکی (و عصمت) بخشیدیم تا یاد قیامت کنند و آن‌ها در نزد ما از برگزیدگان و نیکان هستند. «ص: ۴۷و۴۶»

وَ کُلاً فَضَلنا عَلَی العالَمین؛ و تمامی (پیامبران را) بر [همه‌ی] جهانیان برتری دادیم. «انعام:۸۶»

النّبی اَولی بالمؤمنین مِن اَنفُسِهِم؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است (یعنی صاحب اختیار جان و مال فرزندان آن‌ها می‌باشد). «احزاب:۵۶»

* آن الله و مَلائِکَته یصَلونَ عَلَی النَّبی یا اَیها الَذینَ آمَنو صَلّو عَلَیه وَ سَلَّموُا تَسلیما؛ خداوند و فرشتگانش بر پیامبر صلوات می‌فرستند ای کسانیکه ایمان آورده‌اید بر او صلوات فرستید و سلام کنید و کاملاً تسلیم رسول باشید. «احزاب:۶»

*لَقَد کانَ لَکُم فی رَسُول الله اُسوَه حَسَنَه؛ [مسلماً] برای شما در زندگی رسول خدا را بهترین الگو و سرمشق نیکو قرار دادیم. «احزاب:۲۱»

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم


پرسش و پاسخ

 

سؤال۱: بر چه مبنایی گفته می‌شود: خدا هرگز ظلم نمی‌کند؟ توضیح دهید:

پاسخ:آنچه ریشه‌ی ظلم است در خدا راه ندارد، خداوند نیاز به ظلم ندارد. هر چه اراده کند انجام می‌شود، فراموشی و اشتباه و جهل در او راه ندارد.

 

سؤال۲: اینکه باید در همه‌ی ابعاد زندگی عادل بود به چه معناست؟

پاسخ: خدا به انسان دستور داده است که همه باید در همه‌ی زمینه‌ها عادل باشند: در اعتقادات عادل باشند یعنی عقاید صحیح داشته باشند. در اخلاق عادل باشند؛ یعنی اخلاق بد را از خود دور کنند. در عبادات عادل باشند، یعنی واجبات شرع را انجام دهند و مطیع دستورات خدا باشند  و در رعایت حقوق  نیز عادل باشند.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قضا و قدر الهی

 

*سؤال: آیا قضا و قدر الهی سبب جبر در افعال انسان است؟ و آیا سرنوشت انسان از پیش مشخص شده است؟ و هر اتفاقی که می‌افتد، از قبل در قضا و قدر ما مشخص شده و ما تقصیری نداریم؟ مثلا اگرانسان گناهی را انجام داد، مجبور به انجام آن بوده و هیچ اختیاری در انجام دادن آن نداشته است؟.

*جواب: برای پاسخ به این سوال ابتدا معانی قضا و قدر را بررسی می‌کنیم، تا ببنیم این دو اصطلاح چیست و چه ارتباطی با اختیار ما دارد و آیا باعث سلب اختیار از ما می‌شود؟

قضا: قضا به معنای خلقت الهی، سنن و قوانین الهی است (مثل قوانین حاکم در طبیعت). به عنوان مثال قرآن می‌فرماید:

* بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَإِذَا قَضَى أمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ؛ خداوند آفریننده آسمان و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض اینکه بگوید موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد. «بقره؛۱۱۷»

* وَقَضَى رَبُّکَ ألاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ؛ خدای تو حکم فرموده که جز او هیچ کس را نپرستید. «اسراء:۲۳»

قدر: به معنای اندازه، حد و مرز و نیز خصوصیات کمی، کیفی، مکانی و زمانی یک چیز به کار می‌رود. مثلا قرآن می‌فرماید:

* وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ؛ خداوند شب و روز را اندازه گیری و مقدارش را مشخص می‌کند. «مزمل:۲۰»

* وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ هیچ چیزی را نازل نمی‌کنیم مگر به اندازه‌ی معین. «حجر:۲۱»

* إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ؛ البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم. «قمر:۴۹»


 

نتیجه: هر چیزی که در اطراف ماست، کل نظام الهی و اوامر الهی همه، قضای الهی است که این قضای الهی، اندازه و خصلت مخصوص به خود دارد.

مثلاً: «هُو الَّذی خَلَقَ السّماوات وَ الاَرض» خلقت آسمان و زمین، قضای الهی است. اندازه‌ی آسمان و زمین، قدر الهی است.

سؤال: پس از متوجه شدن معنای قضا و قدر، ببینیم چه ار تباطی بین این قضا و قدر، با اختیار انسان و جود دارد؟

*جواب: یکی از قضا و قدرهای الهی، اختیار در انسان است.

یعنی خداوند متعال به انسان اختیار عنایت فرموده و این اختیار دارای حد و مرز است (معنای قدر) و محدود بودن اختیار یعنی این که اختیار و اراده انسان، مستقل از اراده‌ی خدا نیست و در طول اراده‌ی پروردگار قرار دارد. پس قضا و قدر الهی، سبب سلب اختیار از انسان نمی‌شود.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

عدل 

 

* وَ مَا للهُ یُریدُ ظُلماً للِعالَمین؛ خداوند هرگز اراده ستم و ظلم به هیچکس نخواهد کرد. «آل‌عمران:۱۰۸»

* شَهِدَ الله اَنَّهُ لا اِلهَ اِلا هُوَ وَ المَلائِکَه وَ اولو العِلم قائِماً بِالقِسط؛ خداوند به یکتائی خود شهادت می‌دهد که جزذات پاک او خدائی نیست و فرشتگان نیز گواهی می‌دهند که خداوند برپا دارنده عدل است. «آل‌عمران:۱۸»

* وَ اللهُ الغَنیّ وَ اَنتُمُ الفُقَراء؛ خداوند غنی و بی‌نیاز است و شما فقیر و نیازمند هستید. «محمد۶ :۳۸»

* وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیًّا؛ (کسانی ممکن است ظلم کنند که اشتباه می‌کنند فراموش می‌کنند) و خداوند هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد. «مریم:۶۴»



* لَقَدْ أرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ؛ به تحقیق، پیامبران خود را با ادله و معجزات فرستادیم و برایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. «حدید:۲۵»

* وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أتَیْنَا بِهَا وَکَفَى بِنَا حَاسِبِینَ؛ ما ترازوهای عدل را در روز قیامت نصب می‏کنیم، لذا به هیچکس کمترین ستمی نمی‏شود، و اگر به مقدار سنگینی یکدانه خردل (کار نیک و بدی باشد) ما آن را حاضر می‏کنیم، و کافی است که ما حساب کننده باشیم. «انبیا:۴۷»

* فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَه وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرةٍ شَرًّ یَرَهُ؛ هر کس به قدر ذره‌ای کار نیک و زشت مرتکب شده به کیفرش خواهد رسید. «زلزال»

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اهمیت موضوع عدل در مذهب تشیع

در مذهب شیعه:

۱ ـ قاضی، حاکم شرع، امام جماعت و شاهد، باید عادل باشند. عدالت در تمام جوانب و شئون زندگی باید رعایت شود. یعنی در خانه، مدرسه، کارخانه، اداره، در معاشرت، کسب، و...

* یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، برای خدا، قیام کنید و از روی عدالت گواهی دهید. دشمنی با گروهی شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. «مائده:۸»

۲ ـ در زمینه‌ی عقاید باید عادل باشند (یعنی برای خدا شریک قائل نشوند. یعنی مخلوق را کنار خالق قرار ندهند.) «ان الشرک لظلم عظیم» که یکی از مصادیق این آیه، آن است که از خودت پیروی کنی و حرف خدا و پیامبرش را زمین بگذاری.

۳ ـ در اخلاق عادل باشد: یعنی صفات رذیله در انسان نباشد. چون این صفات رذیله اگر درون انسان و جود داشته باشد، مقدمه‌ی مرتکب شدن به گناه است و گناه ظلم است.



۴ ـ در عبادت عادل باشد: یعنی آنطور که شرع مقدّس دستور داده است عبادت کند و به واجبات و محرّمات و مستحبّات و مکروهات توجّه کند.

۵ ـ در موقع صحبت کردن، عدالت را رعایت کنند.

* وَ اِذا قُلتُم فَاعدِلوا وَ کانَ ذا قُربی؛ و هرگاه سخن گویید عادلانه گویید هر چند به زیان خویشاوندان باشد. «انعام:۱۵۲»

۶‌ ـ شاهد باید عادل باشد و موقع شهادت، حق را بیان کند. چه به نفعش باشد چه به ضررش. حتی اگر به ضرر پدر و خویشاوندانش هم باشد، باید حق را بیان کند و عدالت را رعایت کند و نگاه به فقیر و یا غنی بودن یا ضعیف و قوی بودن افراد نداشته باشد. فقط باید حق را بگوید و کلّاً در همه‌ی اوامر و نواهی دینی، دستور شرع، مخالفت با ظلم است.

* یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أنفُسِکُمْ أوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أوْ فَقَیرًا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به عدالت فرمانروا باشید و برای خدا شهادت دهید، هر چند به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشاوندان شما باشند ـ چه توانگر و چه درویش ـ بوده باشند. «نساء:۱۳۵»

۷-  قاضی هم باید عادل باشد و بین مردم به عدالت حکم کند.

* وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ؛ هنگامی که میان مردم داوری می‌کنید، به عدالت داوری کنید! «نساء:۵۹»

نکته: کسانی که معتقدند: هدف وسیله را توجیه می‌کند، تفکر اشتباهی دارند زیرا همان گونه که گفته شد: همه باید در تمامی زمینه‌ها عدالت را رعایت کنند.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 


سؤال۱: منظور خداوند در آیه‌‌‌‌ی «اِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ«فاطر: ۲۸»»؛ از اینکه تنها علما خاشع و متواضع هستند، چیست؟

پاسخ:این عبارت به این معنی است که با معرفت پیدا کردن به عظمت و وحدانیت خداوند، در انسان حالت خشوع پیدا می‌‌‌‌شود، چرا که حالت منیّت و تکبّر از بین خواهد رفت و پیروی از هوای نفس جای خود را به بندگی خدا خواهد داد.

 

سؤال۲: آیا صِرف کسب علوم دینی مانند علم توحید، موجب افزایش نور و بصیرت در باطن انسان می‌‌‌‌شود؟

پاسخ: اگر تهذیب نفس و طهارت باطن نباشد، این علوم موجب نورانیت نمی‌‌‌‌شوند بلکه خود این علم تبدیل به حجاب و تاریکی می‌‌‌‌شود. برای اینکه این علوم تبدیل به نور شوند باید انسان درون خود را تزکیه کند. با تزکیه است که انسان در حصار محکم لااله الّا الله قرار می‌‌‌‌گیرد. کسی که درون خود را از بدی‌‌‌‌های اخلاقی پاک نکند، از این حصار بیرون است. ورود به این حصار نیز شرطی دارد که اطاعت از حجّت معصوم خداست. کسی که مطیع امام باشد در این حصار محکم قرار می‌‌‌‌گیرد.

 

سؤال۳:‌‌‌‌ از نظر دین بالاترین عزّت و بالاترین ثروت برای انسان چیست؟

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم


علیم و حکیم

علم نامحدود خداوند، تمام عالم هستی را شامل می‏شود. لذا ذرّه‏ ای در عالم، از علم او پوشیده نیست. علم او بر ازل و ابد یکسان است:

* وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ؛ کلیدهای غیب تنها نزد اوست؛ جز او کسی آن را نمی‏داند. آنچه را در خشکی و دریاست می‏داند. «انعام: ۵۹»

* لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ؛ هیچ چیز مانند او نیست. او شنوا و بینا است [و چیزی در عالم از او مخفی نیست]. «شوری: ۱۱»

 

اراده، مشیّت و قدرت الهی

خداوند می‏فرماید:

* إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ فرمان خداوند چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها می‏گوید: موجود باش؛ آن نیز بی‏درنگ موجود می‏شود. «یس: ۸۲»

قدرت خداوند از هر نظر نامحدود است و هر امر ممکنی را شامل می‏شود. هر زمان اراده کند، انجام می‏دهد و هر زمان اراده محو و نابودی چیزی کند، از بین می‏رود؛ یعنی قدرت او توأم با مشیّت و اختیار است:

* تَبارَکَ الَّذی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ؛ بزرگوار و متعالی است خداوندی که فرمانروایی، قدرت و حکومت جهان هستی به دست اوست و بر هر چیزی تواناست. «ملک: ۱»

 

ازلیّت و ابدیّت

واجب الوجود، وجودی است که هستی او عین ذات اوست. بنابراین خداوند ازلی و ابدی است.

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می‏فرمایند: خداوند اوّلی است که قبل ندارد تا چیزی قبل از او باشد و آخری است که بعد ندارد تا چیزی بعد از آن باشد.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم


تمام جهان هستی فقط فعل خداوند یکتاست و تمام حرکت ‏ها، افعال و تأثیرها به ذات مقدّس حق تعالی منتهی می‏شود.

* لا مُؤثّرَ فِی الوُجُودّ إلّا اللهُ؛ هیچ موجودی جز خداوند متعال تأثیر مستقل ندارد.

لا حول و لا قوه الا بالله؛ هیچ حول و قوّه‌ای نیست مگر از جانب خدا.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَابٍ؛ خدا خواسته است که همة کارها از طریق اسباب آن جاری گردد.[۱]

بیشترین انحراف ‏ها و گرفتاری ‏های انسان شرک در توحید عبادی و افعالی است؛ زیرا کسانی که اعتقاد به یگانگی خداوند متعال دارند، اکثراً در اطاعت و عبادت گرفتار شرک خفی هستند؛ چون مطیع هوای نفس می‏شوند و در حقیقت بندگی غیر خدا می ‏کنند و درافعال نیز دیگران را مستقل می ‏دانند.

* یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ؛

ای مردم، یاد آرید که چه نعمت‏هایی خداوند به شما عطا فرموده. آیا جز خدا آفریننده دیگری هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ خدایی جز او نیست. پس چگونه به باطل منحرف می‏شوید. «فاطر: ۳»

توحید انقطاع از دیگران است؛ یعنی عالم یک صاحب دارد، یک مالک دارد و آن خداست.

إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّه‏. حکومت مخصوص خداست. «یوسف:۴۰»

همه چیز برای اوست. می‏فرماید: اگر در این‏ها که گفته می‏شود، شک داشته باشی، مشرک می‏شوی و اگر مشرک شوی، ایمانت باطل می‏شود. مشرک شدی، در تاریکی می‏روی. می‏فرماید:

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ: بالاترین ظلم، شرک است. اساسی‏ ترین سرمایة انسان، ایمان است. «لقمان: ۱۳»

چیزی جز اراده خداوند در این عالم تأثیر ندارد. خداوند اراده کرده است که تمام کارها توسّط علل و اسباب انجام شود؛ یعنی اگر کسی بخواهد گندم بکارد، باید زمین و بذر و تمام شرایط مهیّا باشد تا بتواند گندم برداشت کند. مثلاً می‏خواهد خانواده تشکیل دهد. شرایط خانواده، مسایل اخلاقی و...، همه باید مناسب باشد. خداوند می‏فرماید: تمام این‏ها را رعایت کنید تا آن بچّه‏ ای که به دنیا می‏آید، زمینه کمال را داشته باشد. حضرت علی علیه السلام برای انتخاب امّ‏ البنین شرایطی را قید می‏کنند و این چنین است که فرزندشان قمر بنی‌‌‌‌هاشم می‏شود.

این‏ها علل و اسباب است که انسان ‏ها محکوم به آن هستند؛ خداوند اراده کرده است که انسان برای رسیدن به هر چیزی، از اسباب و علل استفاده کند. البته گاهی خداوند اعمالی را از راهی غیر از اسباب و علل عادی انجام داده است مثلاً خدا وقتی می‏خواهد به حضرت مریم علیها السّلام فرزندی بدهد، بدون شوهر به او فرزند می‏دهد. وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام را در آتش می‏اندازد، آتش سرد و سلامت می‏شود. وقتی قوم حضرت صالح علیه السلام  درخواست می‏کنند که از کوه شتر بیرون بیاید، شتر بیرون می‏آید؛ می‏گویند این شتر باید بزاید، می‏زاید. می‏گویند باید شیر بدهد، شیر می‏دهد. همه این‏ها انجام می‏شد. چون اگر سحر باشد، دیگر گرسنگی را برطرف نمی‏کند.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الحیم

 

توحید ذاتی:

توحید ذاتی یعنی ذات اقدس پروردگار، مرکب نیست و مجرد محض است، لذا ماهیت ندارد، جسم ندارد و محدود نیست و اجزاء ندارد، چراکه اجزاء برای اشیاء مادی است که دارای جسم هستند ولی خداوند، جسم ندارد که اجزاء داشته باشد. این مفاهیم توحیدی، در برخی عبارتها نهفته‌‌‌‌اند. مانند: «الله اکبر» که یعنی، خدا بزرگتر از آن است بتوان او را وصف کرد و یا عبارت:

سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ. منزّه است خداوند از آنچه او را توصیف می‏کنند. «مؤمنون: ۹۱»

 پس خداوند در ذات، یکتاست، اجزاء ندارد و در برون ذات نیز تعدد ندارد و یکتاست.

 

توحید صفاتی:         

صفات خداوند عین ذات اوست و از ذاتش جدا نیست و تعدد ندارد. همان گونه که ذات پاکش ازلی و ابدی است، صفات او هم ازلی است؛ زیرا همة صفات خداوند عین ذات اوست. صفات الهی کسب کردنی و از بین رفتنی هم نیست، محدود نیست و برای ما نیز قابل تصور نمی‌‌‌‌باشد و ما فقط مفهومی از آن می‌‌‌‌دانیم.صفات الهی مانند صفات انسانها نیست. انسان در آغاز تولّد فاقد صفات است. به تدریج صفات را کسب می‏کند. این صفات، زاید بر ذات انسان است. در نتیجه گاهی دارای صفاتی است و زمانی فاقد آن صفات. ولی صفات خداوند عین ذات اوست؛ یعنی علم، حیات، قدرت، حکمت، اراده و...عین ذات پاک خداوند است و همة صفات کمالیّه در ذات اوست. خداوند متعال مستجمع تمام کمالات است. صفات خداوند از ذات او جدا نیست تا متعدّد باشد.

ما از صفات خداوند جز مفهومی به اندازة ظرف وجودی خود نمی‏فهمیم. از علمی که به مخلوقات عطا کرده است در می ‏یابیم که خداوند علیم محض است؛ از قدرتیکه به مخلوقات داده است پی به قادر مطلق بودن او می‏بریم؛ از حیاتیکه به خلائق بخشیده است و از اراده‌ای که به مخلوقات داده است می‌‌‌‌فهمیم که او حیا و اراده دارد ، ؛ امّا ما علمی که در ذات اوست و بی‌نهایت است را نمی‌‌‌‌فهمیم . همین طور قدرت و اراده او را که هر چه اراده کند، موجود می‏شود، نمی‌‌‌‌توانیم درک کنیم. (صفات بی‏نهایت را نمی‏فهمیم.)

* إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ فرمان خداوند چنین است که هرگاه اراده کند چیزی بیافریند، می‏گوید موجود شو، پس موجود می‏شود. «یس: ۸۲»

 

توحید در عبادت

سرفصل دعوت پیامبران علیهم السلام توحید عبادی بوده است. لازمه توحید ذاتی و صفاتی، توحید در عبادت است؛ زیرا وقتی ثابت شد که  خداوند، الله است و هم اوست که مستجمع جمیع کمالات است، ثابت می‌‌‌‌شود فقط او سزاوار است که معبود همه‌‌‌‌ی عالم باشد و نه کس دیگر. عبادت و اطاعت نیز تنها مخصوص آن کمال مطلق است؛ چون عبادت برای راه یافتن به سوی کمال مطلق است و الله جل و علی، کمال مطلق است.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فصل پنجم:  توحید

مهمترین مسأله انسان توحید است که باید این عقیده را تقویت کرد تا از آسیب و شبهات محفوظ شود و از خطر شرک و غرور در امان باشد. باید بدانیم هر که هرچه دارد بالله و باذن الله است و کسی استقلال ندارد. مرگ با خدا است ارسال رسل با خدا است پیامبران را خدا پروراند و برای اثبات ادعا و تحدّی به آنها معجزه داده است، معجزه هم به اذن خداست. اژدها شدن عصای موسی به عنایت خداست. تصرف اولیا در عالم به اذن الله است. شق القمر به اذن الله بود ؛ مرده را زنده کردن؛ به زبان آمدن حیوانات ؛ همه به امر و قدرت خدا بود. ولایت تشریعی اهل بیت: هم از جانب خداست. صاحب اختیار بودن ائمه و امام زمان علیهم السلام نیز از جانب خداست. درست است که بَشَر هستند اما به اذن خدا واسطه فیض‌‌‌‌اند و خود فرمودند که: «بِنا عُرِفَ الله » «بِنا عَبِدَ الله».




* بنابر این باید بینش انسان باید با توجه به این مسائل، توحیدی شود و همانطور که قرآن فرموده است از شرک دوری کرد:

«و من خدا از مشرکین بیزاری جویم» (نمل ۳۶)

«باید از طاغوت‌‌‌‌ها دوری کنید.» انعام ۷۸

ثمره‌‌‌‌ی این ایمان نیز برای خود انسان خواهد بود:

«اگر مردم ایمان آورند درهای برکت آسمان و زمین را به رویشان باز می‌کنم.» اعراف / ۹۵:

قرآن می‌‌‌‌فرماید: «جزء مترفین نباشید، آنها دنبال خوشگذرانی‌‌‌‌اند.»

 

برهان توحید (یکتایی خداوند متعال)

در مباحث گذشته ضرورت وجود خداوند را به عنوان خالق و نگهدارنده جهان اثبات نمودیم و گفتیم که منکر واجب الوجود، منکر هستی است. بعد از ایمان به اصل وجود خداوند، مسألة شناخت حق (تعالی) و یکتایی اوست؛ یعنی اثبات توحید و اینکه چیزی بر خداوند اضافه نمی‌‌‌‌شود و چیزی هم از او جدا نمی‌‌‌‌گردد. مسألة توحید و در مقابل آن شرک، اهمّیّت فوق العاده‏ای دارد. محور اساسی فعّالیّت پیامبران: نیز مسأله توحید و مبارزه با شرک است؛ زیرا این دو مسأله در اعمال، نیّات و اخلاق نقش بسیار مهمّی ایفا می‌‌‌‌کنند. سرمایه اصلی مؤمن توحید است و شرک به عنوان یک ابزار مخرّب و مبطل ایمان می‏باشد.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 برهان حرکت

در تمام عالم، از ذرّات اتم ‏ها تا کهکشان‏ ها، همه در حال حرکت هستند و این حرکت برای ما کاملاً ملموس است و نیازی به اثبات ندارد؛ مانند دانه ‏ای که در زمین کاشته می‏شود. بعد از مدّتی دانه می‏پوسد و مقداری از آن تبدیل به ساقه و ریشه می‏گردد. ریشه در خاک حرکت می‏کند و موادّ غذایی و آب را برای رشد گیاه دریافت می‏کند. ساقه هم در بیرون خاک شروع به جوانه زدن و برگ دادن می‏کند؛ یعنی آن دانه تحوّلات بسیاری را می‏پذیرد تا نهایتاً تبدیل به یک نهال، گیاه یا درخت شود و بعد از مدّتی که درخت به بار نشست، دوباره همان دانه را تحویل می‏دهد که به این، «اصل ثبات و تطوّر» گفته می‏شود.




تغییر حجم میوه‏ ها و تنوّع طعم و رنگ و شکل آن‏ها بیانگر حرکت است. به عنوان مثال میوه انگور ابتدا سبز رنگ و ترش است. بعد از مدّتی زرد یا قرمز و سیاه رنگ و شیرین می‏گردد که به این نوع حرکت، حرکت جوهری می‏گویند. ریزش باران از آسمان، تغییر و تحوّل نطفه به طفلی زیبا، حرکت زمین و پیدایش شب و روز، همه نموداری از حرکت در جهان مادّه است؛ یعنی جهان مادّه دائماً در حال حرکت است.

هر حرکتی نیازمند محرّکی است. هر قدر نوع حرکت دقیق‏تر و هدفی که محرّک برای آن تعیین می‏کند، عالی‏تر باشد، نشان از محرّکی حکیم و قادر دارد. هدفدار بودن حرکت جهان آفرینش، نشان از خداوند حکیمی است که همة دگرگونی‏ها و حرکات از او سرچشمه می‏گیرد و به او منتهی می‏شود.

البتّه تنها ذات اقدس پروردگار است که حرکت ندارد؛ زیرا حرکت برای رسیدن به هدف و کسب کمال است؛ حال این که خداوند متعال، کمال مطلق است. از سوی دیگر چون نامحدود است، پس همه جا هست؛ لذا مکانی نیست که او در آنجا نباشد تا احتیاج به حرکت داشته باشد.

  • سرباز گمنام

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

نظم عبارت است از رابطة معقولی که بین اعضای یک مجموعه برقرار است؛ به طوری که کلّیّة اجزا هماهنگی داشته و یک هدف مشخّص را دنبال کنند. نظام دقیق و حساب شدة حاکم بر هستی، حکایت از وجود ناظمی عالِم، قادر و حکیم می‏کند؛ چون نظم حاکم بر مجموعه، نمی‏تواند زاییدة رویدادهای تصادفی باشد.

نظمی که درسراسر عالم مشاهده می‏شود، بر دو نوع است: نظم عمومی و نظم خصوصی.

 

نظم عمومی

یک رابطه و هماهنگی بین کلّیّة پدیده ‏ها حکم‏فرماست که همة موجودات را به صورت حلقه‏ های زنجیر به هم پیوند می‏دهد؛ به طوری که هیچ پدیده ‏ای در جهت مخالف پدیده دیگر حرکت نمی‏کند؛ بلکه هر یک در جهت تکامل دیگری به حرکت خود ادامه می‏دهد؛ مانند هماهنگی گردش زمین با گردش دیگر سیارات و خورشید، حرارت خورشید، دریا، ابر، باران، برف، چهار فصل، نقش کوه ‏ها، رودها، حیوانات، پرندگان و جنگل‏ ها و گیاهان و دیگر پدیده‏ ها.

هماهنگی بین کلّیّة این‏ها و دنبال نمودن یک هدف مشخّص، یعنی در خدمت انسان بودن، بیانگر نظم عمومی است.

گردش شب و روز شاهدی بر این امور است؛ این‏که در تابستان طول روزها زیادتر شده و تابش متمایل به عمودی آفتاب، سبب رسیدن میوه‏ ها و دانه ‏های نباتی و گرمی هوا می‏شود و در زمستان نیز سبب سردی بیشتر و به خواب رفتن درختان و دانه‏ ها می‏شود. هم‏چنین نور آفتاب سبب بیداری و هوشیاری و جنب و جوش و حرکت و برعکس در شب، تاریکی سبب سکون و آرامش و خواب موجودات است.

 

یُقَلِّبُ اللهُ اللَیلَ وَ النَّهارَ إنَّ فِی ذلِکَ لَعِبرَة لاُولِی الابصَارِ؛ خداوند شب و روز را دگرگون می‏سازد و در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت. «نور: ۴۴»

نقش کوه‏ها نیز نمونة دیگری از نظم عمومی است. کوه‏ ها ریشه‏ های عظیمی در اعماق زمین دارند که مانند زرهی پوستة زمین را در برگرفته و آن را در برابر فشارهای ناشی از حرارت درونی، حفظ می‌‌‌‌کنند و سبب آرام بودن سطح زمین هستند. پیدایش نهرها نیز رابطه ‏ای با پیدایش کوه ‏ها دارد؛ زیرا نهرهای عظیمی که در تمام طول سال جریان دارد و سرزمین ‏های تشنه را سیراب می‏کند، از برکت آب‏هایی است که در دل کوه ‏ها و یا در قلة آن‏ها به صورت برف و یخ ذخیره شده است.

ألَم نَجعَل الأرضَ مِهَاداً وَ الجِبَالَ أوتَاداً وَ خَلَقنَاکُم أزوَاجاً وَ جَعَلنَا نَومَکُم سُبَاتاً؛ آیا زمین را محل آسایش [شما] قرار نداده ‏ایم؟ و کوه ‏ها را میخ ‏های زمین [و نگهبان آن نساختیم]؟ و شما را به صورت زوج آفریدیم و خواب را [وسیلة] آرامش و آسایش شما قرار دادیم. «نبأ: ۶ ـ ۹»

بنابراین نظم موجود در سراسر جهان، نشان از ناظمی علیم و حکیم و قدیر دارد و محال است که این نظم عظیم، از مادّه بی‏ اراده و بی‏شعور و یا در اثر تصادف به وجود آمده باشد.

  • سرباز گمنام