جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام
پیوندهای روزانه

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

اقرار مسئولان به تروریستی بودن اینستاگرام!

وزیر محترم ارتباطات، در صحن علنی مجلس می گوید: «اینستاگرام به دلیل سیاست‌های ما و از دور خارج کردن بقیه پلتفرم‌ها امروز به قطب سرگرمی تبدیل شده است، همه چیز با دست روی دست گذاشتن و بستن شبکه‌های اجتماعی حل نمی‌شود»! و از طرفی دیگر همین اینستاگرام را تروریست خطاب میکند و میگوید: "اگر سردار دل‌های ما، حاج قاسم عزیز رو در بغداد به شهادت رسوندند، آیا جمهوری اسلامی منطقه رو خالی کرد؟ چرا با اقدام تروریستی آن‌ها در حذف تصاویر سردار سلیمانی باید فضای اینستاگرام و سایر رسانه‌های بین‌المللی را خالی کنیم؟ خود شما نماینده‌های مجلس، امروز چگونه با مردم در ارتباط هستید؟ جز فضای مجازی" !1

چرا باید ارتباط مجلس و مسئولان با ملت، از فیلتر تروریست های صهیونیستی عبور کند؟!! در کدام کشور دنیا مسئولان با حضور صهیونیست های تروریست، با مردم خود صحبت میکنند، که در ایران باید اینچنین باشد؟!! آیا فضای مجازی صرفا همین توئیتر و اینستاگرام و تلگرام است؟!!

آیا جوانان با همت ما که ماه ها از خواب و استراحت شان گذشتند تا موفق به ساخت یک پیام رسان بومی شوند، ارزش حمایت کردن ندارند؟ شما به جای حمایت کردن از نرم افزارهای بومی که حاصل نبوغ و تلاش و ابتکار جوانان ایرانی است از نرم افزاریی حمایت می کنید که هیچ تعلقی به ایران و ایرانی ندارد. حتی تاب عکس های شهید سلیمانی عزیز را نمی آورد!!!  شما حتی در برابر اقدام گستاخانه آنها و حذف اعضای انقلابی در توئیتر و اینستاگرام و... نمی توانید عکس العملی نشان دهید؛ پس دلیل حمایت همه جانبه ی شما از این شبکه های جاسوسی چیست؟!!

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پرسش و پاسخ[1]

1- اهمیت ایمان به معاد چیست؟

معاد بزرگترین و تکان‌دهنده‌ترین پیام خداوند برای بشریت است.

 

2- نقش ایمان به معاد در زندگی انسان چیست؟

ایمان به معاد موجب سازندگی انسان شود البته برای این امر باید یاد معاد در دل انسان زیاد باشد.

 

3- بزرگترین سند برای اثبات معاد چیست؟

بزرگترین دلیل بر وجود معاد، کلام خداوند است که در آیات الهی آمده است و نیز روایات معصومین.

 

4- نمونه‌های تاریخی از کسانی که بعد از مرگ زنده شده‌اند بیان کنید.

داستان اصحاب کهف بیانگر ماجرایی است که طبق آن چند نفر از مؤمنان که در غاری پناه گرفته بودند و به خواب رفته بودند، بعد از 300 سال برخاستند.

همچنین جناب عزیر علیه السلام 100 سال به خواب رفت و دوباره بازگشت.

  • سرباز گمنام

دلآرام من

۰۸
تیر

3

 

صدای پچ پچ‌اشان نمی‌گذارد بخوابم؛ دیشب نخوابیده‌ام و حالا هم به قول عمه دارم خواب مرگ می‌شوم از صدایشان. عمه و راضیه خانم هم طبق معمول دوتایی و مجردی(!) تشریف برده‌اند خرید و بعد حرم!
سعی دارند آرام حرف بزنند؛ از خیر خواب می‌گذرم و گوش تیز می‌کنم که بفهمم چه می‌گویند؛ صدای آرام حاج مرتضی می‌آید:
- شما به هرحال بزرگترشون هستید، البته حاج خانم احترامشون واجب ولی اول خواستم قضیه مردونه مطرح بشه، الانم انتظاری نداریم از شما؛ حق میدم عصبانی بشید، دلخور بشید... علی‌ام نمی‌خواست مطرح بشه ولی من گفتم بهتون بگیم بهتره.
خواب به طور کلی از سرم می‌پرد؛ از شدت کنجکاوی درحد انفجارم! این چه مسئله‌ایست که حامد را عصبانی می‌کند؟
صدای حامد می‌آید: باید همه جوانب رو سنجید؛ عقاید و انتظارات و حال روحی دوطرف رو؛ من نمی‌تونم بهتون جوابی بدم، باید باخودشون صحبت کنید، اما انتظار هرچیزی رو داشته باشید چون خیلی دل نازکند؛ من به‌جای کسی تصمیم نمی‌گیرم ولی... باید فکر کنم دربارش.
و لحن شرمگین یا شاید ترسیده علی: آقاحامد داداش من شرمندتم؛ بخدا نمی‌خواستم چیزی بگم، الانم فقط می‌تونم بگم شرمندم؛ هیچ توقعی‌ام ندارم؛ خواهش می‌کنم ملاحظه نکن؛ رفاقت ما به اندازه خوشبختی و آینده همشیره شما ارزش نداره!
این جمله در ذهنم اکو می‌شود، این بحث رفاقت علی و حامد به آینده من چکار دارد؟ خوشبختی من وسط بحث مردانه این‌ها چکاره است؟!
حرف‌هایشان را کنار هم می‌چینم و حدس‌هایی می‌زنم، اما نمی‌خواهم ذهنم درگیرش شود؛ هرچند این روزهای آخر، حامد سنگین‌تر با علی برخورد می‌کند. سعی دارم بی‌تفاوت باشم؛ این رفتار عجیب پسرها، مادرها را هم مشکوک کرده است!

  • سرباز گمنام

دلآرام من

۰۸
تیر

2

 

خنده کنان می‌گویم: واقعا تا حالا فکر می‌کردی داره؟!
حالتی مظلومانه به چهره‌اش می‌دهد: آقا من زن نخوام باید کیو ببینم؟
عمه کمی تند می‌شود: یعنی چی که زن نمی‌خوام؟ بیست و پنج سالت شده دیگه! درستم خوندی، کارم داری، دیگه چته؟
حامد مجبور است فعلا تسلیم شود تا بتواند شام بخورد. گردن کج می‌کند: چشم اصلا بعدا دربارش حرف میزنیم، الان میشه من این دوتا قاشقو بخورم؟ دارم می‌میرما!
عمه دست حامد را رها می‌کند، حامد نگاهی به ما می‌اندازد: امر دیگه‌ای نیست ان‌شالله؟!
عمه رو به من می‌کند: یادت باشه کت شلوارشو بگیرم از خشکشویی.
من هم خوشحال و خندان «چشم» کش‌داری می‌گویم. حامد با ولع شروع می‌کند به خوردن، بعد از شام می‌رود که اخبار ببیند؛ با مادر که زندگی می‌کردم، کسی درخانه اخبار نمی‌دید، من هم خبرها را از اینترنت دنبال می‌کردم، همسر مادر بود که گاه اخبار ماهواره را تماشا می‌کرد؛ اما اینجا اینطور نیست،
وقتی کنترل را چند بار روی دستش می‌کوبد می‌فهمم حالش خوش نیست، گزارشی پخش می‌شود درباره بحران سوریه، چشمش به تلوزیون است اما دلش اینجا نیست، نفهمیدم کِی اینطور بهم ریخت؟ کنترل را رها می‌کند و دستش را بین موهایش می‌برد، اینجور مواقع وقت آن نیست که بپرسم چرا بهم ریخته؟ باید صبر کنم آرام تر شود.
قبل از اینکه بخوابد سری به اتاقم میزند؛ به محض ورودش سوالم را می‌پرسم: نیما رو چکارش کنیم؟
حواسش اینجا نیست؛ پیداست به نیما فکر نمی‌کرده؛ اما جوابم را می‌دهد: فعلا بذار یه مدت از یکتا دور باشه، ببینیم هنوز می‌خوادش یانه؟ چند تا کتابم ازم خواسته بهش بدم بخونه شاید کمکش کنه.
- به نظرت درست میشه؟
- ان‌شالله اره، پسر خوبیه، فقط کافیه یه ذره از عقلش بیشتر استفاده کنه! یکتا چی؟
- اونم مثل نیماست، فعلا از خدا شاکیه که چرا سرطان گرفته، باید با بیماریش کنار بیاد؛ ولی من دلم روشنه، زن داداش خوبی میشه!
آرام می‌خندد و تکیه‌اش را از دیوار برمی‌دارد؛ حرفی داشته انگار که از زدنش منصرف شده، شب بخیری می‌گوید و می‌رود.
یادم باشد پس فردا که دیدن یکتا می‌روم، چند کتاب خوب برایش ببرم که بخواند.

  • سرباز گمنام

دلآرام من

۰۸
تیر

1

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

رمان دلارام من.
نویسنده: فاطمه شکیبا.
ژانر: اجتماعی.

خلاصه: حوراء دختری است در خانواده‌ای ثروتمند اصفهانی؛ اما با بقیه خانواده‌اش فرق دارد؛ تفاوت حوراء، شاید به نظر دیگران عجیب بیاید اما او عاشق این تفاوت است. تفاوتی که در آخر، او را به دلارام می‌رساند.
پدر حوراء سال‌هاست از دنیا رفته و چیز زیادی درباره پدرش نمی‌داند، گرچه ناپدری‌اش هرچه خواسته دراختیارش گذاشته؛ حوراءِ نوزده ساله به دنبال خود، خانواده و دلارام حقیقی‌اش می‌گردد؛ او در ابتدای جست و جویش، به جوانی حامد نام برمی‌خورد و جاذبه‌ای در او می‌یابد که در هیچ یک از مردان اطرافش نیست، جاذبه حامد، حورا را به مسیری تازه رهنمون می‌کند و رازهای سربه مهری برایش برملا می‌شود که...
دلارام من، ترسیم فراز و نشیب‌های یک خانواده ایرانی ست درسایه دفاع مقدس و حماسه مدافعان حرم...

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دلنوشته ای با خوزستان

خوزستان به کدامین دردت بگریم؟!!

 

 

اینجا خوزستان است.

خوزستان مظلوم. سرزمین نخل های سوخته، زمین تب دار، تنهای داغ و خیس عرق، سرزمین دریاقلی ها1و دریا دلان صف شکن...

سالهاست که از دفاع مقدس می گذرد اما هنوز تن تب دار تو شاهد جنگ در کوچه پس کوچه هایت هست. هنوز هم در وجب به وجب خونین شهرت، صدای پای تانک ها می آید، تانکهای فقر و بیچارگی. خوزستان تو یک استان نیستی تو یک سرزمین هستی، سرزمین عشق و دلدادگی. یک سرزمین نفت خیز، مملو از ثروت ها و گنج های فراوان. سرزمینی که یک ملت را هستی می بخشد اما دستان خودش تهی است و مردمان مظلوم و دردمندش از ابتدایی ترین امکانات محروم اند ..

آب، آب آب آب

کارون؛ این شریان تمدن، قرن هاست از دل تو می جوشد و می خروشد و سرزمین های تشنه را سیراب می سازد اما همین آب کارون که حق طبیعی و مسلم توست از خودت دریغ می شود و همچنان مردمانت در حسرت جرعه ای آب به سر می برند! در این بحران همه گیری ویروس ناخوانده کرونا، مدتهاست ساکنانت آبی جهت آشامیدن و شست و شو ندارند!

دز؛ این سد عظیم تو، سالهاست که شبهای تاریک و خوفناک ایران زمینم را روشنایی می بخشد حتی ویرانه هایش را، اما درست زمانی که در تب پنجاه درجه می سوزی تا آنجا که حتی نفس کشیدن هم سنگین می شود و زمانی که لب های عطشناک تو در حسرت جرعه ای آب هستند،

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

امروزه کشورهای مختلف جهان علاوه بر مرزهای خاکی دارای مرزهای مجازی نیز می باشند که باید از این مرزهای مجازی نیز مانند دیگر مرزها حراست کنند. چند سالی طول کشید تا کشورهای جهان بتوانند به اهمیت این موضوع پی برده و برای حفاظت ملت و کشورخود دست به اقداماتی بزنند؛ در این فاصله کشورهای زیادی هزینه های سیاسی، فرهنگی و اعتقادی فراوانی را متحمل شدند و بعضا برخی کشورها شاهد براندازی نظام حاکم خود بودند تا توانستند بر این فضا حاکم شوند و با کنترل فضای مجازی کشورشان جلوی آسیب های وارده را تا حدودی بگیرند.

اما ایران عزیز ما سال ها پیش وقتی که هنوز اینترنت نفس های تازه زندگی خود را می کشید و بسیاری از کشور ها نمی دانستند اینترنت چیست و چه کارایی هایی دارد؟ از طریق رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای مورد حمایت قرار گرفت و دولت را موظف به ایجاد مرزهای مجازی در کشور کردند. با این حال متأسفانه مسئولان ناکارآمد و بی اعتنا به فرامین رهبری با رها کردن این فضا و سپردن آن به دست دشمن، باعث شدند هزینه های گزافی به این ملت و کشور وارد شود. بالا رفتن بی حساب و کتاب جرایم، از هم پاشیده شدن برخی خانواده ها، افزایش طلاق های عاطفی و ایجاد روابط نامشروع، غرق کردن جوانان و نوجوانان (این امیدهای آینده ایران) در فحشا و فساد، درهم تنیدگی مسایل سیاسی، هدایت جریان های معاند و ضربات میلیاردی به بیت المال، تهدید جان و مال مردم از طریق جولان دادن و هدایت فتنه گران و ایجاد آشوب های گسترده و شهادت تعداد زیادی از نیروهای پاک و مخلص این نظام و... تنها گوشه ای از خسارتهای این فضای رها شده در کشور عزیز ماست!

  • سرباز گمنام