جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

جبهه اقـــدام
پیوندهای روزانه

۴۹۴ مطلب با موضوع «یادداشت ها :: به تفکیک وبلاگ ها» ثبت شده است

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش خبرنگار صدای حوزه، فعالیت بانوان مومن در فضای فرهنگ و فضای مجازی با توجه به جنگ نرم و رسانه ای دشمن در عصر جدید، جایگاه جدی و اساسی پیدا کرده است. در همین راستا پایگاه خبری_تحلیلی صدای حوزه مصاحبه ای با یکی از فعالان رسانه ای ترتیب داده است. بانویی فعال در عرصه نویسندگی که دانشجوی جامعه شناسی است و البته مربی سواد رسانه و فعال در حوزه فرق و ادیان هم بوده و رمان نویسی را به عنوان رویکرد خود در ارتباط با قشر نوجوان در فضای مجازی انتخاب کرده اند.

این مصاحبه اختصاصی با بانوی نویسنده، در بردارنده ی تجربیات و نکات مهمی در زمینه ی رمان نویسی مذهبی، فعالیت بانوان در فضای مجازی، فقدان الگوی مناسب برای دختران نوجوان و وضعیت فعالیت جاری فرق و ادیان در شبکه های اجتماعی است که شما را به خواندن این گفتگو دعوت می نماییم:

 

صدای حوزه: لطفا خودتان را معرفی نمائید و در مورد تحصیلات، فعالیت ها و همچنین آثاری که از شما به چاپ رسیده یا در دست چاپ است توضیحی بفرمایید.

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بنام خدای مدافعان حریم انسانیت و اسلام و امنیت 

بسم الله النور 

 

 هنگامی که شیپور جنگ نواخته می شود شناختن مرد از نامرد آسان می شود ـ شهید چمران ـ

دلنوشته ام را با یاد و خاطره سید شهیدان اهل قلم آغاز می کنم باشد که پر کاهی باشد به آستان قدس الهی ...

در هشت سال دفاع مقدس ما فرماندهان بزرگ و والایی را از دست دادیم هشت سال دفاع، هشت سال جنگ نابرابر، مرد را از نامرد برای ملت بزرگ ایران و جهانیان شناساند.. در این هشت سال مردان مرد روزگار جوانان و نوجوانان بی ادعا و پر تلاش ـکه بعدها هر کدام فرمانده ای  نام آور در عین حال گمنام شدند و تنها بعد از شهادتشان شناخته شدند ـ  خانه نشینی را برای خود ننگ دانسته و از خواب و استراحت و تحصیل شان گذشتند و با ایمانی مستحکم و والا به خدای متعال شجاعانه پا در میدان نبرد گذاشتند و دشمن نامرد و بی دین را، به عقب راندند.

  • سرباز گمنام

من رأی می دهم

۲۳
خرداد

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم


به نشانه اعتراض، رأی نمی دهیم!!

 روی سخنم با کسانیست که به نشانه اعتراض و یا از روی ناامیدی از بهبود اوضاع، می گویند رای نمی دهیم،
زمانه زمانه غربال است. کوچکترین اهمال و کوتاهی در انتخابِ حق، باعث سقوط می شود. اگر حق را بشناسیم هرگز پشت انقلاب را خالی نمیکنیم.

 


هموطنان عزیزی که میگویند رآی نمی دهیم! آیا واقعا فکر می کنید اگر این حکومت صدمه ای ببیند دشمنان به شما اجازه می دهند که بشینید فکر کنید که چه نوع حکومتی می خواهید؟!!! می دانید حمله داعش به سوریه، درست زمانی شروع شد که دشمنان احساس کردند مردم سوریه با نظام حاکم، همراه نیستند؟ مردم سوریه هزینه های زیادی دادند تا فهمیدند امنیت گاهی با دادن سر حاصل می شود و گاهی با دادن رای. دشمن کافیست احساس کند که ملت ما با این نظام مشکل دارد. از هم اکنون آماده شده اند و پیام داده اند "شما رأی ندهید سرنگونی نظام با ما"!!!!

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جنگ ما جنگ اراده است...

 

 الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا 

شعب ابی طالب نماد انتها و تمامیت مکر دشمنان اسلام است، آنگاه که مسلمانان به خاطر عدم تثبیت جایگاه خود و تعداد اندک شان اجازه و اذن الهی برای جهاد نداشتند و تنها تجویز الهی برای برون رفت از مشکلات جامعه نوپای اسلامی، مأمور به صبر در برابرمشکلات طاقت‌فرسایی که از سمت دشمنانی تحمیل می‌شد، بودند. کسانیکه رابطه خونی با پیامبر خدا داشتند. آیه ۲۶انفال

 

 

 در چنین شرایطی قریش با محاصره اقتصادی آخرین ضربه ی مهلک و جانکاه خود را بر پیکره جامعه توحیدی آن دوران وارد نمودند. محاصره ی اقتصادی که سه سال طول کشید. گرسنگی، سرما و گرمای طاقت‌فرسای صحرای حجاز، تورم چند برابری قیمت های اجناس و بیماریها، کمترین آثار این محاصره بود.

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ظهوری پر سر و صدا در سایه ضعف‌های امنیتی!

دل مردم باید بیدار باشد و حواسشان جمع، و بدانند  که دشمن تا نابودی کامل ایران اسلامی، لحظه ای استراحت و مرخصی به خود نخواهد داد. فهم این کلام، چندان دشوار نیست اگرهشیار باشیم. العاقل یکفی بالاشارة!

کلاب هاوس؛ اسلحه ی پنهان دشمن برای پیروزی بر حزب الله در انتخابات 1400 است.

این روزها همه جا صحبت در مورد شبکه ای جدید به نام کلاب هاوس است. کلاب هاوس یک شبکه اجتماعی چتِ صوتی زنده  ی یکطرفه است که فقط باید با دعوت نامه دوستان عضو در این شبکه اجتماعی به آن وارد شد. بعد از دریافت دعوت‌نامه می توانید در "اتاق‌ها" (Rooms)  عضو شوید و یا روم جدیدی را با میزبانی خودتان ایجاد کنید. مانند سایر شبکه‌های اجتماعی نیز در بخش "خوراک" (Feed) مواردی به شما نمایش داده می‌شوند که آن‌ها را "دنبال" (Follow)  کنید و با ورود به آن اتاق‌ها نظرات و دیدگاه‌های افراد مختلف را بشنوید؛ اما فقط با اجازه میزبان میتوانید اظهار نظر کرده و صحبت کنید.

  • سرباز گمنام

میدان حاج قاسم

۰۷
ارديبهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

 

#میدان_حاج_قاسم

ظریف ترین نکته ها را با ظرفیت بالا گوش دهید:

 سلام بر کسی که دیپلماسی خنده را از شخصی وام گرفته بود که زیباترین خنده هایش بر کودکان یتیم و مجاهدان الله بود نه بر مستکبران و زورگویان عالم.

سلام بر تو که خنده هایت مانند مقتدایت برایمان احساس امنیت به همراه داشت و شادی را به قلب دوستانت سرازیر میکرد نه به قلب دشمنانت

خنده هایت مانند کسانی نبود که چیزی در ذهن تداعی نکند الا به اینکه "کدام میدان را با لبخند فروختی"

 سلام بر کسی که میدانش همواره متفاوت بود، میدانی از جنس نور و شهادت، نه از جنس پول و ضلالت

 میدانش تیر بود و تفنگ نه بر دل خودی‌ها، بر دل اشقیا و ظالمان 

میدانش برای دشمنان از جنس بروها بود، و برای دوستان از جنس بیآها 

میدانش از جنس دیپلماسی اشعری ها نبود از جنس باکری ها و همت ها و متوسلیان ها بود

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شوق انتظار!

     

هیچ داری از دل مهدی خبر؟           

               گریه های هر شبش را تا سحر؟

او که ارباب تمام عالم است           

              من بمیرم، سر به زانوی غم است

شیعیان! مهدی غریب و بی کس است                    

              جان مولا معصیت دیگر بس است

شیعیان! بس نیست غفلت هایمان؟!                  

         غربت و تنهایی مولایمان؟!!

ما عبید و عبد دنیا گشته ایم           

            غافل از مهدی و زهرا گشته ایم

من که دارم ادعای شیعگی           

              پاسخی دارم به جز شرمندگی؟!! 

 

 

 

 جای اصلی امام زمان ارواحنافداه در قلب تک تک ماست. همان طور که جای خدا در قلب ما است "قلب خانه خداست غیره خدا را در آن جای ندهید"1 آرامش قلب، تنها در سایه یاد آن حضرت است. از آیت الله بهجت در مورد جزیره خضرا سوال میکنند که آن جزیره کجاست، که بعضی میگویند امام زمان علیه السلام در آنجا زندگی میکنند. ایشان در جواب می فرمایند: جزیره خضرا آن قلبی است که امام زمان (علیه السلام) در آنجا تاب بیاورند و بماند. و البته کوچکترین هدیه این یاد نورانی برای کسی که یاد و نام وجود مقدس امام عصر(علیه السلام) در قلبش مسکن کرده باشد، آرامشی است که از طرف محبوب جانها، به او داده میشود. کسانی که اتصال خویش را با این وجود نورانی تقویت کرده اند به دریای عظیم نور الهی رسیده اند... خوشا به سعادتشان!

و اما ما کجا هستیم؟!!

  • سرباز گمنام

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت، جاسوسی و ترور

 

 از قسمت شصت و هفتم تا هفتاد و چهارم (پایان)

 

قسمت شصت و هفتم

متنش و براتون می نویسم:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر ارزشی و انقلابی و ولایتمدار، جناب آقای عاکف سلیمانی

سلام علیکم

احتراماً به استحضار می رساند به دلیل موفقیت شما در این نهاد و همچنین تلاش های شبانه روزی حضرتعالی در پرونده های مهم اطلاعاتی و امنیتی و‌ عملیاتی در داخل مرزهای کشور (درون مرزی) و خارج از کشور (برون مرزی) و بخصوص در سطح منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) و ایضاً از جایی که حضرتعالی جوانی مومن و انقلابی و شجاع و متدین می باشید، از این پس به عنوان مسئول معاونت واحد ضد جاسوسی این نهاد، منصوب میگردید. باشد که در این سنگر مهم و حساس، که وظیفه ای بسیار خطیر و مهم را عهده دار می شوید، همچون سابق تمام همت و تلاش خود را در کور کردن چشم فتنه های داخلی و خارجی و آخرالزمانی بگذارید و از هیچ تلاش و کوششی دریغ نفرمایید.

فلذا از شما می خواهم تقوا را مثل همیشه سرلوحه کارتان قرار دهید و با استعانت از خدای متعال و توسل دائمی به ساحت مقدس حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین ، به خصوص حضرت ولی الله الاَعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدم الفداء، لحظه ای از نفوذ دشمن در ساختار سیاسی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی و علمی در کشور، غافل نشوید و فرمایش ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمیٰ امام خامنه ای مدظله العالی را برای مقابله با نفوذ، سرلوحه کار خودتان قرار دهید و با هیچ شخصی مسامحه نکنید.

ومن الله توفیق

امضاء و مهر

حجت الاسلام والمسلمین ، دکتر (...........)

یه نگاه به حاج آقای (......) کردم، و یه نگاه به حاج کاظم کردم، دیدم هردو دارن من و میبینن.

لبخند سردی زدم و گفتم:

+دست شما درد نکنه.. ولی جسارتا باید خدمت شما بزرگواران عرض کنم که بنده مخالفم.. حداقل الان مخالفم.

  • سرباز گمنام

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت پنجاه و هفتم تا شصت و ششم

 

 

قسمت پنجاه و هفتم

بعد این درد دلی که با خدا کردم و پدرشهیدم و واسطه قرار دادم، دلم قرص شد..

دلم قرص شد و همینطور پشت هم فقط فکر میکردم که از کجا باید دقیقا حالا شروع کنم.. رفتم توی اتاقی که فاطمه زهرا بستری بود. دیدم دکترو پرستار بالای سرش هستند و دارن بخیه سرش و کبودی صورتش و بررسی و معاینش میکنند تا ببینند وضعیتش چطوره.. به دکتر و پرستار گفتم:

«ببخشید یه لحظه فوری برید بیرون. ممنونم.»

اونا هم رفتن بیرون و به فاطمه گفتم:

+ببین فاطمه زهرا جان، یه مطلب مهمی رو میخوام بهت بگم..

_جانم بگو..

+عزیزم اگر اونایی که تورو دزدیدن، ببینیشون میشناسی؟

_آره عزیزم. میشناسمشون. چطور؟

+یه خانم بود دیگه درسته؟

_آره. تو از کجا میدونی؟ البته یه مرد هم بود که من یکی دوبار بیشتر ندیدمش.همش زنه میومد من و کتک میزد و میرفت.

+مهم نیست از کجا میدونم فدات شم. الان میگم یکی با یه لب تاپ بیاد اینجا که با کمک تو چهره اون خانم و مشخص کنه و بدونیم کیه.. دور چشات بگردم، فقط باید خوب حواست و جمع کنی و خوب تشخیص بدی... باید خوب دقت کنی و هرچی از صورت اون زن توی ذهنته اینجا به همکارم بگی، تا اون بتونه چهره کسانی که دزدیدنت و از توی سیستم در بیاره... باشه خانومم؟

_چشم عزیزم. حواسم هست. راستی محسن چرا مادرت نمیاد؟ اون که گفت توی مسیرم.. کجاست پس؟ چرا هنوز نرسیده؟

  • سرباز گمنام

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت چهل و شش تا پنجاه و شش

 

قسمت چهل و‌ ششم

دلم قرص شد.. دستش و بوسیدم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون. رفتم مستقیم سمت ویلا. البته ویلای خودمون نرفتم. رفتم خونه ی داریوش.

چون منطقه رو زیاد نمیشناختم، به داریوش گفتم بیا باهم بریم یه گوسفند بگیریم. رفتیم و یه گوسفند گرفتیم.. بهش گفتم قصاب یا یه نفر که ذبح کنه سراغ داری؟

گفت: آره سراغ دارم.

رفتیم یه جایی یه قصاب و سوار کردیم و آوردمش همون ویلای مادرم اینا. به داریوش گفتم کنارش باش و وقتی قصاب گوسفند و ذبح کرد، گوشتش و توی محله تقسیم کن.

خیلی دلم گرفته بود. پیام دادم به مهدی و نوشتم:

+سلام علیکم..میخوام ببینمت. دفتری؟

_سلام. نه داداش. دارم میرم خونه. بیا اونجا.

+مزاحم نباشم.؟

_پاشو بیا مسخره بازی درنیار. مزاحمم چیه؟ منتظرتم.

+میام. یاعلی

رفتم خونه مهدی. خانومشم بود.

  • سرباز گمنام

 

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت چهل و شش تا پنجاه و شش

 

قسمت چهل و‌ ششم

دلم قرص شد.. دستش و بوسیدم و خداحافظی کردم و اومدم بیرون. رفتم مستقیم سمت ویلا. البته ویلای خودمون نرفتم. رفتم خونه ی داریوش.

چون منطقه رو زیاد نمیشناختم، به داریوش گفتم بیا باهم بریم یه گوسفند بگیریم. رفتیم و یه گوسفند گرفتیم.. بهش گفتم قصاب یا یه نفر که ذبح کنه سراغ داری؟

گفت: آره سراغ دارم.

رفتیم یه جایی یه قصاب و سوار کردیم و آوردمش همون ویلای مادرم اینا. به داریوش گفتم کنارش باش و وقتی قصاب گوسفند و ذبح کرد، گوشتش و توی محله تقسیم کن.

خیلی دلم گرفته بود. پیام دادم به مهدی و نوشتم:

+سلام علیکم..میخوام ببینمت. دفتری؟

_سلام. نه داداش. دارم میرم خونه. بیا اونجا.

+مزاحم نباشم.؟

_پاشو بیا مسخره بازی درنیار. مزاحمم چیه؟ منتظرتم.

+میام. یاعلی

رفتم خونه مهدی. خانومشم بود.

  • سرباز گمنام

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

از قسمت سی و شش تا چهل و پنجم

 

قسمت سی و ششم

همونطور که توی ماشین نشسته بودم و داشتیم من و حاج کاظم تلفنی حرف میزدیم وکمی هم بحث میکردیم، دیدم یه شاسی بلند با شیشه ای نسبتا دودی با سرعت عجیبی داره برمیگرده از داخل محل.. با سرعت بالایی از  از کنارمون رد شد.. یه لحظه به سرنشین هاش دقت کردم، دیدم یه مردو زن داخلش هستن، ولی توجه نکردم.. فقط چون سرعتش زیاد بود، نظر من و به خودش جلب کرد.

حاجی پشت خط بود و ادامه داد و گفت:

_احتمال میدم جاسوسا، میخواستن با این دزدی حواس مارو پرت کنند... پیش بینی کرده بودم این تحرکات و .

+یعنی شما هم مثل من فکر میکنی به این دزدی؟ پای تیم جاسوسی وسطه؟

_تو هم نظرت اینه؟

+آره حاج آقا. چون توی خونم و فقط به هم ریخته بودن.. حتی یه مقدار طلایی هم که بود و با مبلغی پول که توی خونه بود، بهش دست نزدن.. ضمنا، سوریه لو رفته بودیم و اینجا هم که تا مرز ترور من و بردن،، الآنم احتمال میدم دوباره بیش از حد توی دید اونا هستم در هر پرونده ای. چون تویِ درگیری امنیتی چندماه اخیر که من دنبالشون کردم و مسئولش بودم، همش به مقابله با سرویس های آمریکایی و اسراییلی برمیگرده.. به اضافه ی اینکه، احتمال زیاد میدم مربوط به قضیه ترکیه باشه و اون مهمان دار هتل با اینکه بهش حق السکوت دادیم، بعد از خروج من از هتل فیلم و داده باشه به تیم تامی برایان.

_موافقم باحرفات.. تجزیه و تحلیلت درسته.. عاکف، من برات نگرانم. انقدر کله شق بازی در نیار. میترسم برات اتفاقی بیفته. بزار بچه ها کارشون و کنند و دورا دور، مراقب تو و فاطمه باشن.. اونا که مزاحمت نیستن؟

  • سرباز گمنام

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

 

قسمت بیست و هفتم تا سی و پنجم

 

قسمت بیست و هفتم

گوشی و‌ سیم کارت مربوط به عملیات ترکیه رو،  من و عاصف تحویل حسین احمدی دادیم برای از بین بردنش. با احمدی خداحافظی کردیم و اون برگشت سر موقعیتش و ماهم نیم ساعت بعدش عازم ایران شدیم.

فرودگاه ایران...

بهزاد و سیدرضا اومدن دنبال من و عاصف و از همون کنار پله هواپیما اسکورت شدیم و بعدش خارج شدیم از فرودگاه.

توی مسیر بودیم که سیم کارت و باطری گوشی مربوط به ایران و گذاشتم توی گوشی و روشن کردم دیدم فاطمه شیش هفت بار زنگ زده.. زنگ زدم بهش.. چندتا بوق خوردو جواب داد:

+سلام علیککککممممم خانوم_خانوما.. خوبی؟

_سلام عزیزم... فدایت. تو خوبی؟ معلومه کجایی؟

+من؟!

_اوهوم..

+مشغول کارم دیگه. دنبال یه لقمه نون حلال.

_کشتی مارو بخدا با این نون حلالت... کی میای خونه؟

+میام..

 _الان کجایی واقعا؟ چرا انقدر باهام سرد حرف میزنی؟

+خب معلومه دیگه.. کجا باید باشم..؟

بعد برای اینکه قائله رو بخوابونم و گیر نده هی، آروم بهش گفتم:

+خب معلومه دیگه توی قلبتم..

_اون که صد البته و جاتون خیلی هم خوب است حضرت آقا.. باشه .. نگو.. ولی جدیدا خیلی مرموز شدیاااا.. نمیگی به من کجایی..

+عجب آدمی هستی بخدا.. من که بتونم میگم.. الان نمیشه.. ماموریتم دیگه فدات شم، آخه کجا باید باشم مگه؟ امروزم میام خونه.

_باشه. پس ایرانی دیگه؟

+آره فدات شم.

_راستی، دیشب که همه چیزو به هم زدی. برای امشب یا فردا شب مهمونی بگیریم همه رو دعوت کنیم؟

+امشب میشه، ولی... اومممم.. من خستم.. ماموریت بودم... الانم توی ماموریتم.. میشه بگیریم امشبااا.. نمیگم نمیشه.. ولی به نظرت برای فردا شب بزاریم بهتر نیست؟؟ اینطوری منم سرحال ترم..

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی امنیتی عاکف سلیمانی / سری دوم

 

امنیت پایدار کشورعزیز اسلامیمان، مرهون چشمان بیدار و ایثار و فداکاری سربازان گمنام امام زمان علیه اسلام است. اگر در طول 40 سال عمر با برکت انقلاب اسلامی، دشمنان نتوانسته اند به اهداف شوم و شیطانی خود علیه این نظام دست یابند و به ایران اسلامی ضربه بزنند به برکت پاسداری نیروهای مسلح و هوشیاری سربازان گمنام است. حفظ امنیت و آرامش کشور و دفاع از نظام و انقلاب، خط قرمز سربازان گمنام است و هر کسی که قصد داشته باشد به امنیت کشور خدشه وارد کند با پاسخ محکم و کوبنده ی این مجموعه بزرگ، خدوم و فداکار روبرو می شود.

سربازان گمنام امام زمان(عج) همانهایی هستند که با چشمان تیزبین و مجاهدت‌های خاموش، ایران اسلامی را به امن‌ترین کشور در ناامن‌ترین منطقه جهان تبدیل کرده‌اند. ملت ایران همیشه دعاگوی این مظلومترین سربازان کشور و خانواده های صبور و بزرگوارشان هستند.

 

 

 

این داستان

               پرتاب ماهواره

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت و جاسوسی

از قسمت اول تا بیست و ششم

 

قسمت اول

بعد از دستگیری و بسته شدن موضوع تیم های جاسوسی و تروریستی در پرونده مربوط به ترور دانشمندان و بنای دشمن بر اینکه در مراکز علمی و هسته ای و صنعتی و نظامی کشور رخنه و نفوذ کنه، یه چندوقت تحت فشار روانی و مشغولیت های شدید ذهنی بودم.. بخاطر تروری که علیه من صورت گرفت، و بخاطر دائم توی سفرهای خارجی و داخلی بودن و گاهی استرس های عملیاتی و بی خوابی های مفرط و درگیری در عراق و سوریه و... شدیدا اعصابم به هم ریخته بود.. از طرفی مشکلات شخصی و زندگیم و...!!

  • سرباز گمنام

ظهور نزدیک است...!

۱۶
فروردين

 

بسم الله الرحمن الرحیم

به دشمنان (کفار و منافقین) بگویید، خود را برای مرگ آماده کنند!

ظهور نزدیک است...!

حقیقتی عظیم و نورانی که در قلب قرآن پنهان و آشکار است. نوری که دشمن برای خاموش کردنش بسیار تلاش کرده، اما خوب میداند که هیچ راهی برای نجاتش نیست و باید خود را برای نابودی آماده کند. قوم سرسخت و لجوج یهود برای از بین بردن این نور، بسیار توطئه کرده اند؛ تا شاید کمی نابودی خود را به تعویق اندازند اما این روزها خوب می دانند که از هر زمان دیگری به نابودی نزدیکترند! "حق" چنان در حال  رشد است که حتی برای کفار هم مورد شناخت قرار گرفته است.

 

 

« یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ » مى‏ خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید.1

« وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» و همانا در (کتاب آسمانى) زبور (که) بعد از ذکر، (تورات، نازل شده) نوشتیم که قطعاً بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.2

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

یاد امام زمان علیه السلام

 

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیع شریف خود به شیخ مفید می فرمایند: «إِنَّا غَیْرُ مُهمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُم وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم وَ لَو لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَکُمُ الْأَعدَاءُ؛ همانا، ما از رعایت حـال شما کوتاهى نمى ‏کنیم و شما را از یاد نمى ‏بریم، چه، در غیر این صورت سختیها و گرفتاری ها بر شما فرو مى ‏آید و دشمنان شما را ریشه‏ کن کرده و از بین مى‏ برند.»1

 

 

وقتی امام منتظرِمان، همواره به یاد ماست و برایمان دعا می کند، چرا ما به یادشان نباشیم؟ چرا ما یادش را همواره در جمع ها و خانواده مان زنده نکنیم؟ چرا ما نکوشیم که به حضرتش خدمت کنیم؟!!

نخستین فایده یاد امام عصر ارواحنافداه، نورانی‌شدن دل و دور شدن از ظلمت گناه است. یاد امام زمان علیه السلام نه تنها دل، که فکر را هم نورانی میکند. کسی که به یاد آن حضرت، دل خود را نورانی ساخت، ضربان روحش منظم خواهد شد و روحش زنده و بیدار می‌ماند و این یادِ دائمی مانع از غفلت روح یا مُردن آن می‌شود. مؤمن در دنیا صعود می‌کند و گناهکار سقوط؛ اما غافل مانند خودرویی است که بی‌حرکت ایستاده و راه نمی رود. بخش عمده‌ای از عمر افراد در غفلت و بی‌حرکتی می‌گذرد که این، ضرری بسیار هنگفت است؛ زیرا سرمایه‌های خدادادی را معطل می‌گذارند و از آن‌ها برای سفر بی‌پایان آخرت توشه‌ای بر نمی‌گیرند. به توصیه استادان اخلاق، در این حالت بهترین راه غفلت‌زدایی ذکر «یا صاحب‌الزمان» است. اگر این ذکر ورد زبان افراد باشد و همواره به یاد آن عزیز آل‌محمد (صلوات الله علیه وآله) باشند، به شکل غیرعادی و ناخواسته ای از غفلت بیرون آمده و صاحب قلبی نورانی خواهند شد.

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نیمه شعبان؛

لیلة القدر منتظران!

 

«ونُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ »1

پانزدهم شعبان المعظم، سالروز میلاد باسعادت یگانه منجی عالم بشریت حضرت امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) است، که به برکت میلاد با سعادت آن حضرت، یکی از پر برکت ترین اعیاد مسلمانان و فرصت معنویِ ارزشمندی برای ارتباط با معبود در کسب برکات الهی است.

شب نیمه شعبان، یادآور تولّد اولین و آخرین امید پیامبران و فرستادگان الهی و منجی عالم بشریت حضرت ولی عصر(ارواحنا فداه) و دارای فضلیتی بس عظیم است و از لحاظ برتری و با فضیلت بودن همانند شب های قدر دارای ارزش و منزلت فراوان می باشد . رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) در برتری این شب پر خیر و برکت می فرمایند: خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه ی ریگ های زمین و موی گوسفندان بندگانش را می آمرزد.2 این کلام پر گهر نشانگر عظمت و شکوه شبی است که بزرگترین تا کوچکترین گناهان، به واسطه ی این شب مورد مغفرت قرار می گیرد. 

  روایات بسیاری از معصومین علیهم السلام، بر احیای شب نیمه شعبان نقل شده؛ تا آن جا که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) در فضیلت این شب نورانی فرموده است: «مَنْ أَحْیَا لَیْلَهَ النِّصْفِ‏ مِنْ شَعْبَانَ‏ لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ هرکس شب نیمه شعبان را به شب زنده داری سپری کند، در روزی که دلها مرده است، دل او زنده است.»3 امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب‌(علیه السلام) نیز در روایتی از پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) در رابطه با فضیلت احیای شب نیمه شعبان نقل کرده است که «عن رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:‏ إِذَا کَانَ لَیْلَهُ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ‏ فَقُومُوا لَیْلَهَا وَ صُومُوا نَهَارَهَا فَإِنَّ اللَّهَ …یَقُولُ أَ لَا مُسْتَغْفِرٍ فَاغْفِرْ لَهُ أَ لَا مسترزق فأرزقه حَتَّى یَطْلُعَ الْفَجْر؛ شب نیمه شعبان را احیاء بدارید و روز نیمه شعبان روزه بگیرید که خداوند در این شبانه روز می فرماید آیا توبه کننده ای هست تا توبه او را بپذیرم آیا فردی طلب روزی دارد تا او را بی نیاز کنم.»4

  • سرباز گمنام

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی امنیتی عاکف سلیمانی/ سری اول

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت، جاسوسی و ترور

 

 

ساعت 10 همان روز ...

به دوتا از بچه ها گفتم با تیمای خودتون بررسی کنید ببینید روی این دو سه تایی که متی والوک تا حالا توی ایران کار کرده، بحث جاسوسی مطرح است درموردشون؟ یا نه، فقط اونها طعمه شدند و خودشون هم خبر ندارند. اگر خبر ندارن، با این اوضاع که الان ما از همه چیز باخبریم و میتونیم متی والوک و دستگیر کنیم، اینارو آگاه کنیم که بیشتر از این توی دام نیفتن. اگر نه بحث جاسوسی عمدی اینا مطرحه که پرونده رو جوری دیگه پیش ببریم.

یکی دو روز بعد بچه ها خبر دادن، اصلا بحث اینکه اینا بدونن این متی والوک کیه مطرح نیست، و اینا طعمه شدند. اما یه بحث خطرناکی که مطرحه اونم اینکه، احمد شریفی قولِ نهایتِ همکاری رو به متی والوک داده تا نخبه های علمی رو شناسایی کنند. ولی مصطفی ایمانی فعلا در این حد پیش نرفته.

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی امنیتی عاکف سلیمانی/ سری اول

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت، جاسوسی و ترور

 

 

فوری بی سیم زدم به علی اکبر:

+ دویست و پنجاه____ 110

_ 110 به گوشم.

+ موقعیت دقیق؟

_ تقاطع سوم خیابون ولیعصرو حدود 3دقیقه هست ازش عبور کردیم.

+ مشخصات خودروی سوژه رو بفرست روی سیستمم از لپ تاپت.

_ چشم فقط چند لحظه؛

بعد از 40 ثانیه صدای پیغام مانیتورم در اومد.

«خودروی سمند LX، تاکسی فردوگاه مهرآباد. با شماره پلاک ... ج 598»

  • سرباز گمنام

بسم الله الرحمن الرحیم

مستند داستانی امنیتی عاکف سلیمانی/ سری اول

 

داستانی از جنس گاندو، واقعی و دردناک، خیانت، جاسوسی و ترور

 

 

نظرت چیه؟

یزدانی گفت:

_ اطلاعات اولیه چقدر داری؟

+ دارم بررسی میکنم. منتهی یه اسمی من و آزار میده. ولی اون در حد یه آدمی هست که ...

تا گفتم در حد یه آدمی هست که... دیدم یزدانی گفت:

_ برو دنبالش!

+ مطمئنی دکتر؟

_ آره عاکف جان. میتونه شروع خوبی باشه.

مانیتورو خاموش کردم.

سریع اومدم روی تخته وایت بُردِ دفترم اسم آدمایی که نیاز داشتم و نوشتم.

بهترین کار این بود، با تیمی که همیشه باهاش راحتم و خم و چمِ کارو داره و با من میتونه خوب مَچ بشه کار کنم.

  • سرباز گمنام