خوزستان به کدامین دردت بگریم ؟!!
بسم الله الرحمن الرحیم
دلنوشته ای با خوزستان
خوزستان به کدامین دردت بگریم؟!!
اینجا خوزستان است.
خوزستان مظلوم. سرزمین نخل های سوخته، زمین تب دار، تنهای داغ و خیس عرق، سرزمین دریاقلی ها1و دریا دلان صف شکن...
سالهاست که از دفاع مقدس می گذرد اما هنوز تن تب دار تو شاهد جنگ در کوچه پس کوچه هایت هست. هنوز هم در وجب به وجب خونین شهرت، صدای پای تانک ها می آید، تانکهای فقر و بیچارگی. خوزستان تو یک استان نیستی تو یک سرزمین هستی، سرزمین عشق و دلدادگی. یک سرزمین نفت خیز، مملو از ثروت ها و گنج های فراوان. سرزمینی که یک ملت را هستی می بخشد اما دستان خودش تهی است و مردمان مظلوم و دردمندش از ابتدایی ترین امکانات محروم اند ..
آب، آب آب آب
کارون؛ این شریان تمدن، قرن هاست از دل تو می جوشد و می خروشد و سرزمین های تشنه را سیراب می سازد اما همین آب کارون که حق طبیعی و مسلم توست از خودت دریغ می شود و همچنان مردمانت در حسرت جرعه ای آب به سر می برند! در این بحران همه گیری ویروس ناخوانده کرونا، مدتهاست ساکنانت آبی جهت آشامیدن و شست و شو ندارند!
دز؛ این سد عظیم تو، سالهاست که شبهای تاریک و خوفناک ایران زمینم را روشنایی می بخشد حتی ویرانه هایش را، اما درست زمانی که در تب پنجاه درجه می سوزی تا آنجا که حتی نفس کشیدن هم سنگین می شود و زمانی که لب های عطشناک تو در حسرت جرعه ای آب هستند،ناگهان برق ساکنانت را قطع می کنند و آنگاه گرماست و گرما و گرما و نفس نفس زدن کودکان معصومت که در پی هوایی هستند تا کمی خنک شوند!
تقریبا کل نفت ایران ازمنطقه خوزستان استخراج می شود. از نظر موقعیت اقتصادی و تجاری حرف اول را می زند. از نظر حماسی منطقه خوزستان یاد آور عملیات های بزرگی مانند فتح المبین، طریق القدس، کربلای 4 و 5 و... می باشد. اما مردم مظلوم خوزستان از نظر نیازهای اولیه مانند آب آشامیدنی، هوای سالم، اشتغال و ... به شدت دچار کمبود هستند .
خوزستان! سرزمین طلای سیاه! سالهاست نفت وگازت سود سرشاری، برای ایران عزیز ما دارد، اما به لطف به توجهی مسئولان بی مسئولیت و دنیاپرستی که جز منافع مادی خود چیزی نمیبینند؛ حاضر نیستند کمی حتی تا اندکی از این ثروت خدادادی را برای رفاه و آبادانی تو و این مردم زجر کشیده و قهرمان هزینه کنند! هوایت چنان آلوده است که جایی برای نفس کشیدن نیست و همچنان در فقر به سر می بری و کسی به فریادت نمی رسد. هنوز هم در کوچه پس کوچه هایت جنگ تن به تن با فقر و نابرابری ست و همچنان از این ثروت عظیم، خود بهره ای نداری!
غیزانیه آب ندارد!
هفتگل هر روز آب قطع میشود و فقط برای دو سه ساعت وصل می شود!
رامهرمز افت فشار و قطعی آب در برخی مناطق!
روستاهای آبادان باغملک وو...
قطعی برق در اوج گرما و دمای 50 درجه!
و البته شعار همیشگی مسئولان که: در تابستان امسال به هیچوجه خاموشی و قطع آب نداریم!!!
بخش غیزانیه محل تمرکز بزرگترین تولیدکنندگان نفت است. شرکتهای نفت و گاز کارون، نفت و گاز مارون، پتروشیمی مارون واحد اهواز، واحدهای نمک زدایی و شرکت سیالات انگیزشی وابسته به شرکت ملی حفاری در غیزانیه فعالیت میکنند اما این بخش جزو محرومترین مناطق خوزستان است.
علاوه بر مشکل آبِ شرب، مردم این منطقه کشاورز و دامدار هستند، حتی برای گاو و گوسفندانشان هم آبی ندارند؟! جهاد کشاورزی موظف است که آب احشام را تامین کند اما با وجود پیگیریهای بسیار، از این کار شانه خالی میکند، این منطقه نیازمندیهای زیادی از جمله مدرسه و جاده و گاز و درمانگاه و... دارد؛ اما انتظارات روستائیان به آب شرب تنزل پیدا کرده است!!!
در بعضی مناطق هر 4 روز یکبار تنها برای 4 ساعت آب وصل میشود!
مردم غیزانیه سال ها است که وعده رسیدن آب به این منطقه را از زمین و زمان شنیده اند اما نمی دانند که چه زمانی قرار است تا از لا به لای کلاف پیچیده لوله های نفتی، لوله های آب و آب به این مردم برسد؛ آبی که می تواند حیات را به این خاک بازگرداند و مُسکِنی برای دردهای مردم این منطقه باشد اما مسئولان همچنان در خواب و خوزستان در حال مرگ بر اثر بی آبی و بی برقی و کرونا و آلودگی هواست ...
و از همه دردناک تر اینکه دقیقا از روز بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی که مردم به اعتلاف انقلاب رأی دادند آب اکثر روستاها و مناطق خوزستان و رامهرمز، آبادان، باغلمک و سایر شهرها قطع شد و تا امروز افت فشار و قطعی آب همچنان ادامه دارد!!!
خوزستان به کدامین دردت بگریم ؟؟؟؟؟
خوزستان! تو سرزمین من، امید منی، شرجی هوایت را هرگز با خنکای همیشه بهار شهرهای شمالی کشورم معاوضه نمی کنم. خوزستان سرزمین من! تو بهشت پنهان خدایی...
نباشیم روزی که جمهوری اسلامی نباشد
عبادی؛ خرداد 1399
- دریاقلی سورانی یانچشمهای (زاده 1324 در یان چشمه در چهارمحال بختیاری شهادت ۲۸ آبان ماه 1359 در آبادان)، یک اوراقچی ساده از اهالی چهار محال بختیاری مقیم در آبادان بود که در جریان حمله عراق به ایران متوجه نفوذ غافل گیرانه عراقیها از رودخانه بهمنشیر میشود و مسافت ۹ کیلومتری را از گورستانِ اتومبیلهای فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی را با دوچرخه میپیماید و از یورش عراقیها آگاه میسازد. وی در کشاکش این ماجرا بر اثر ترکش خمپاره مجروح شد و در راه پشت جبهه در قطار شهید شد. داستان دریاقلی سورانی در کتاب درسی ششم ابتدایی آمدهاست.