جسمانی بودن معاد
بسم الله الرحمن الرحیم
داستانها و نکاتی که قرآن در رابطه با زنده شدن مردگان میفرماید همگی حکایت از این واقعیت دارند که معاد امری جسمانی است یعنی به غیر از روح، به انسان جسمی نیز عطا میشود که متناسب با عالم آخرت خواهد بود. داستان خواب سیصدسالة اصحاب کهف و داستان خواب صدسالة حضرت عزیر و داستان زنده شدن پرندگان به دست حضرت ابراهیم علیهم السلام و نکات دیگری مانند پاسخ خدا به منکرین معاد که پرسیده بودند «آیا خدا این استخوانهای پوسیده را زنده میکند و خدا در جواب فرمود حتّی سرانگاشتان شما دوباره ساخته میشود.» همه بیانگر این نکته است که معاد جنبة جسمانی نیز دارد. بنابر این بر اساس آیات قرآن، در معاد هم روح انسان حاضر است و هم جسم انسان.
در اینجا چند دسته از آیات قرآن که به جسمانی بودن معاد اشاره دارند بیان میشوند:
آیاتی که به نعمتهای مادّی بهشت اشاره کردهاند:
برخی از آیات در قرآن اشاره که به معاد جسمانی دارند آیاتی هستند که نعمتهای مادّی بهشت را بیان میکنند:
وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ذَوَاتَا أَفْنَانٍ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ فِیهِمَا مِن کُلِّ فَاکِهَةٍ زَوْجَانِ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ مُتَّکِئِینَ عَلىَ فُرُشِ بَطَائنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنىَ الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ فِیهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ یَطْمِثهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَ لَا جَانٌّ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ کَأَنَهُّنَّ الْیَاقُوتُ وَ الْمَرْجَانُ فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
و براى کسى که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتى است! پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! (آن دو باغ بهشتى) داراى انواع نعمتها و درختان پرطراوت است! پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! در آنها دو چشمه همیشه جارى است! پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! در آن دو، از هر میوه اى دو نوع وجود دارد (هر یک از دیگرى بهتر)! پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! این در حالى است که آنها بر فرش هایى تکیه کرده اند با آسترهایى از دیبا و ابریشم، و میوه هاى رسیده آن دو باغ بهشتى در دسترس است! پس کدامین نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! در آن باغهاى بهشتى زنانى هستند که جز به همسران خود عشق نمى ورزند و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! آنها همچون یاقوت و مرجانند! پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟! (الرحمن، 46 ـ59)
مَّثَلُ الجَنَّةِ الَّتىِ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ ءَاسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَ أَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَ لَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِّن رَّبهِّمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فىِ النَّارِ وَ سُقُواْ مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُم.
توصیف بهشتى که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایى از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایى از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایى از شراب (طهور) که مایه لذّت نوشندگان است، و نهرهایى از عسل مصفّاست، و براى آنها در آن از همه انواع میوه ها وجود دارد و (از همه بالاتر) آمرزشى است از سوى پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانى هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده مى شوند که اندرونشان را از هم متلاشى مىکند؟! (محمّد6، 15)
آیاتی که به عذابهای مادّی جهنّم اشاره دارند
آیاتی که به عذابهای جسمانی اشاره دارند بیانگر جسمانی بودن معاد هستند که برخی از این آیات نیز اشاره میشود:
وَ أَصحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ فىِ سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ وَ ظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ لَّا بَارِدٍ وَ لَا کَرِیمٍ.
و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (که نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مى شود)! آنها در میان بادهاى کشنده و آب سوزان قرار دارند، و در سایه دودهاى متراکم و آتش زا! سایه اى که نه خنک است و نه آرام بخش! (واقعه، 41 ـ 44)
تَصْلىَ نَارًا حَامِیَةً تُسْقَى مِنْ عَیْنٍ ءَانِیَةٍ لَّیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ لَّا یُسْمِنُ وَ لَا یُغْنىِ مِن جُوعٍ وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ نَّاعِمَةٌ لِّسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ فىِ جَنَّةٍ عَالِیَةٍلَّا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ فِیهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ وَ أَکْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ وَ نمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ وَ زَرَابِىُّ مَبْثُوثَة.
و در آتش سوزان وارد مى گردند از چشم هاى بسیار داغ به آنان مى نوشانند غذایى جز از ضَریع (خار خشک تلخ و بدبو) ندارند غذایى که نه آنها را فربه مىکند و نه از گرسنگى مى رهاند! چهره هایى در آن روز شاداب و با طراوتند، و از سعى و تلاش خود خشنودند، در بهشتى عالى جاى دارند، که در آن هیچ سخن لغو و بیهوده اى نمى شنوند! در آن چشمه هاى جارى است، در آن تخت هاى زیباى بلندى است، و قدحهایى (که در کنار این چشمه) نهاده، و بالش ها و پشتی هاى صفداده شده، و فرش هاى فاخر گسترده! (غاشیه، 4 ـ 16)
یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فىِ نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا کَنَزْتُمْ لِأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ.
در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها وپهلوها وپشتهایشان را داغ مى کنند (و به آنها مى گویند): این همان چیزى است که براى خود اندوختید (و گنجینه ساختید)! پس بچشید چیزى را که براى خود مى اندوختید! (توبه، 35)
إِنَّ شَجَرَتَ الزَّقُّومِ طَعَامُ الْأَثِیمِ کاَلْمُهْلِ یَغْلىِ فىِ الْبُطُونِ کَغَلْیِ الْحَمِیمِ.
مسلّماً درخت زقّوم غذاى گنهکاران است، همانند فلز گداخته در شکمها مى جوشد جوششى همچون آب سوزان! (دخّان، 43 ـ 46)
آیاتی که مستقیم به جسمانی بودن معاد اشاره دارند:
آیات دیگری در قرآن وجود دارند که اشاره به جسمانی بودن معاد دارند که در ادامه به برخی از این آیات اشاره میشود:
قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَ فِیهَا تَمُوتُونَ وَ مِنْهَا تُخْرَجُونَ.
فرمود: «در آن [زمین] زنده مى شوید و در آن مى میرید و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» (اعراف، 25)
مِنهْا خَلَقْنَاکُمْ وَ فِیهَا نُعِیدُکُمْ وَ مِنهْا نخُرِجُکُمْ تَارَةً أُخْرَى.
ما شما را از آن [زمین] آفریدیم و در آن بازمى گردانیم و بار دیگر (در قیامت) شما را از آن بیرون مى آوریم! (طه، 55)
چرا که روح است که عذاب را درک میکند و مهم نیست با کدام بدن عذاب شود و خدا بدنی را مثل بدن دنیا که متناسب با آخرت است خلق میکند.[1]
وَ ضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَ نَسىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَ هِىَ رَمِیمٌ.
و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوان ها را زنده مى کند در حالى که پوسیده است؟!» (یس، 78)
أَوَ لَیْسَ الَّذِى خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلىَ آن یخْلُقَ مِثْلَهُم بَلىَ وَ هُوَ الخَلَّاقُ الْعَلِیمُ.
آیا کسى که آسمانها و زمین را آفرید، نمى تواند همانند آنان [انسانهاى خاک شده] را بیافریند؟! آرى (مى تواند)، و او آفریدگار داناست! (یس، 81)
الْیَوْمَ نخْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ.
امروز بر دهانشان مُهر مى نهیم، و دست هایشان با ما سخن مى گویند و پاهایشان کارهایى را که انجام مى دادند شهادت مى دهند! (یس، 65)
حَتىَّ إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصَارُهُمْ وَ جُلُودُهُم بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ؛ وقتى به آن مى رسند، گوش ها و چشم ها و پوست هاى تنشان به آنچه مى کردند گواهى مى دهند. «فصّلت، 20»
فَأَمَّا مَنْ أُوتِىَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُهاؤُمُ اقْرَءُواْ کِتَابِیَه.
پس کسى که نامه اعمالش را به دست راستش دهند (از شدّت شادى و مباهات) فریاد مىزند که: « (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگیرید و بخوانید! (حاقّه، 19)
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِىَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ کِتَابِیَه.
امّا کسى که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند مى
گوید: «اى کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمى دادند. (حاقه، 25)
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ یَلَیْتَنىِ اتَخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً.
و (به خاطر آور) روزى را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى گزد و مى گوید: «اى کاش با رسول (خدا) صلوات الله علیه وآله راهى برگزیده بودم! (فرقان، 27)
وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ مُّسْفِرَةٌ ضَاحِکَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئذٍ عَلَیهْا غَبرَةٌ تَرْهَقُهَا قَترَة.
چهره هایى در آن روز گشاده و نورانى است، خندان و مسرور است و صورت هایى در آن روز غبارآلود است، و دود تاریکى آنها را پوشانده است. (عبس، 38 ـ 41)
أَیَحْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّمَعَ عِظَامَهُ بَلىَ قَادِرِینَ عَلىَ آن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ.
آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوان هاى او را جمع نخواهیم کرد؟! آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم! (قیامت، 3 و 4)
وَ اللَّهُ أَنبَتَکمُ مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیهَا وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْرَاجاً.
و خداوند شما را همچون گیاهى از زمین رویانید، سپس شما را به همان زمین بازمى گرداند، و بار دیگر شما را خارج مى سازد! (نوح، 17 و 18)
[1] - شبهه: تناسخ در نگاه دین چگونه است؟
ممکن نیست روح فردی به فردی دیگر تعلق گیرد و آنان که این ادّعا را دارند دلیلی برای اثبات ادّعای خود ندارند. ممکن نیست روح انسان به انسان دیگر یا حیوان یا جماد تعلق گیرد و هیچ کس نگفته که من قبلا بوده ام بلکه روح به برزخ میرود و شواهد این امر زیاد است همانند دیدن خواب افرادی که از دنیا رفتهاند و نیز آیات و روایات بسیاری که مبتنی بر انتقال روح به عالم برزخ اند، نظریه ی تناسخ را رد میکنند.
گرافیست:
Boshraaa6@
در سروش، ایتا، هورسا، بله