درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / معاد اثبات معاد از طریق فطرت، حکمت الهی، عدالت الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
با دقّت در تمایلات باطنی انسانها، این حقیقت به خوبی روشن میشود که همه انسانها فطرتاً طالب یک زندگی سالم، توام با عیش و سرور، امنیت، آسایش، آرامش، با صفا و صممیت، با محبت همیشگی و بدون زوال، وسیع (از جهت کمی و کیفی)، جاودانه و ابدی هستند در حالی که چنین زندگی در این دنیا وجود ندارد. انسانها، فطرتاً تشنه و عاشق حیات جاوید هستند و از مرگ و فنا بیزار میباشند و شدیدا با عوامل مرگ و نابودی مبارزه میکنند و دست به دامن هر عاملی در راه ابقاء حیات و بقاء خود میزنند. تقاضای خلود و ابدیت خواهی در انسانها، کاشف از معادخواهی است یعنی انسان به طور فطری خواهان وجود یک زندگی ابدی و حیات جاودانه و همیشگی است که در آنجا همه چیز دارای خلود و همیشگی باشند. واژه خلود و مشتقات آن که حدود هشتاد نوبت در قرآن کریم به کار رفته، دلیل بر این مدعاست که خداوند متعال این حالت بینهایتخواهی را که در ذات انسان قرار داده و این حقیقت انسان که همان روح و جان اوست جاویداست چرا که طبق آیات قرآن منشأ روح انسان از نفخه الهی میباشد. فلذا خداوند زندگی جاویدی در یک عالم وسیعی برای انسان خلق فرموده است که در آنجا برای مؤمنین همه خواستههای درونی آماده شده، سلامتی، صفا، همه زیباییها آن هم همیشگی است.
إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً.
تنها چیزی که میشنوند سلام است، سلام. (سوره واقعه/ ۲۶)
وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ... لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ.
در کنار آبشارها... که هرگز قطع و ممنوع نمیباشد. (سوره واقعه / ۳۱و۳۳)
اثبات معاد از طریق برهان حکمت الهی
* حکمت الهی اقتضا میکند که این انسان با چنین قدرتها و امکانات رشدی که در اختیارش قرار گرفته است و تمام این خلقت مسخّر او گشتهاند تا به رشد و کمال برسد، بعد از دستیابی به کمالات، از بین نرود و در جهانی وسیعتر به نتیجه اعمال خود دستپیدا کند.
آفرینش هر موجودی به جهت رسیدن به هدف و غایتی است که خداوند حکیم، آن را با حسابی دقیق خلق فرموده وآن را برای رسیدن به آن غایت تجهیز نموده است.بنابر حکمت خداوند، انسان برای هدفی عالی آفریده شده است و اگر انسان را بدون معاد و آن زندگی عالی تصور کنید خلقت او و بعثت انبیا علیهم السلام و نازل شدن کتابهای آسمانی و انجام تکلیف بیهوده، پوچ و عبث میشود. سبحان الله که خدای حکیم، منزه است از هر گونه کار لغو و بیهوده و چنین کاری نمیکند که دائم انسان بیافریند، انسانها ریاضت بکشند، با ظلم و بدی جهاد کنند و گروهی ظلم و فساد و تبهکاری کنند و سپس آنها را بمیرانند و این کار را دائم ادامه دهد بی آنکه هدف و مقصود حکیمانه ای برای آن در نظر گرفته باشد. انسان در میان انواع موجودات، میوه جهان آفرینش میباشد که همه موجودات اعم از جماد و نبات و حیوان و حتی فرشتگان در خدمت او قرار گرفتهاند تا او بتواند به کمال برسد. و نمی توان گفت: انسان آفریده شده است که چند روزی در این دنیا، با انواع مشکلات و سختیها، تحمل رنجها، مصیبتها دردها و غصهها زندگی کند مقداری آب و غذا بخورد سپس این جهان ترک گوید بدون آنکه در این آمد و رفت هدف و غرضی برای او تصور شود.
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ.
آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده ایم و شما به نزد ما (پس از مرگ) بازگرداننده نمیشوید؟ (سوره مؤمنون/ آیه ۱۱۵)
أَیَحسَبُ الْانسَانُ آن یُترَکَ سُدَى.
آیا انسان گمان مى کند بى هدف رها مى شود؟! (قیامت، ۳۶)
این آیات، لحن استدلال عقلی بر ضرورت معاد را دارد ودلالت میکند بر این که اگر معاد و بازگشت به سوی خداوند متعال نباشد، آفرینش انسان در این جهان بیهوده خواهد بود. و چون خدای حکیم، کار عبث و بیهوده انجام نمیدهد بنابراین، انسان برای بازگشت به جهان دیگری خلق شده ومعاد او حتمی است.
اثبات معاد از طریق برهان عدالت الهی
خداوند وعده فرموده که نیکوکاران را حیات طیبه وزندگی خوش عطا فرماید و متنعم به انواع نعمتها گرداند و کافران و ظالمان و فاسقان، به واسطه ظلم و بدی خود، مبتلا به انواع عذاب و ناکامی بی پایان شوند یعنی هر یک به نتیجه ای مناسب اعمال خود باشد، نائل گردد.
اگر بدکار و ظالم با نیکوکار، هر دو سرانجامِ مساوی داشته باشند و با مرگ همه چیز تمام شود و معادی نباشد، این مخالف عدل الهی میباشد در حالیکه خداوند عادل است. و از طرفی دنیا ظرفیتی برای پاداش نیکوکاران و یا کیفر بدکاران را ندارد، باید عالم وسیعی باشد که همه به نتیجه اعمال خود برسند.
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزى کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ.
و خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید تا هر کس در برابر اعمالی که انجام داده، جزا داده شود و به آنها ستمی نخواهد شد.(جاثیه/۲۲)
اگر معاد نباشد و هر نفسی با مرگ نابود شود، «گرفتار شدن نفس به خاطر اعمالش» معنی ندارد و در یک کلمه لازمة عدالت خداوند معاد است. و معاد، محل ظهور عدل الهی است.
آیات اشاره کننده به ظهور عدل در معاد:
وَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَا یَبْعَثُ اللَّهُ مَن یَمُوتُ بَلىَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَ لَاکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ.
آنها سوگندهاى شدید به خدا یاد کردند که: «هرگز خداوند کسى را که مىمیرد، برنمى انگیزد!» آرى، این وعده قطعى خداست (که همه مردگان را براى جزا بازمى گرداند) ولى بیشتر مردم نمىدانند! (نمل، ۳۸)
اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ.
أَ فَنَجْعَلُ المُسْلِمِینَ کاَلمُجْرِمِینَ مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.
آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مىدهیم؟! شما را چه مىشود؟! چگونه داورى مىکنید؟! (قلم، ۳۵ و ۳۶)
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ.
آن روز که قیامت برپا مىشود، مجرمان در نومیدى و غم و اندوه فرو مىروند! (روم، ۱۲)
وَ أَنذِرْهُمْ یَوْمَ الَاْزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لَا شَفِیعٍ یُطَاعُ.
و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامى که از شدّت وحشت دلها به گلوگاه مىرسد و تمامى وجود آنها مملوّ از اندوه مىگردد براى ستمکاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت کنندهاى که شفاعتش پذیرفته شود. (غافر، ۱۸)
الَّذِینَ تَتَوَفَّئهُمُ الْمَلَئکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ.
کسانی که که فرشتگان (مرگ) روحشان را مىگیرند در حالى که پاک و پاکیزه اند به آنها مىگویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالى که انجام مىدادید!» (نحل، ۳۲)
الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ.
دوستان در آن روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! (زخرف، ۶۷)
وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالحَقِّ وَ لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسِ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ.
و خداوند آسمانها و زمین را بحقّ آفریده است تا هر کس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود و به آنها ستمى نخواهد شد! (جاثیه، ۲۲)