درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / امامت / ولادت و طول عمر حضرت حجه بن الحسن علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
درباره ولادت با سعادت حضرت ولی عصر حجه بن الحسن العسکری علیه السلام
حکیمه خاتون دختر بزرگوار حضرت امام جواد علیه السلام روایت نموده است که من پیوسته به خدمت آن امام بزرگوار حضرت امام حسن عسکری علیه السلام مشرف میشدم و برای آن جناب دعا میکردم که خداوند او را فرزندی روزی فرماید. روزی بر آن جناب داخل شدم و برای آن حضرت دعا کردم پس به من فرمودند: ای عمه، آنچه دعا مینمودی که خداوند به من روزی کند امشب متولد میشود که حقتعالی بواسطه او زنده میگرداند زمین را به علم و ایمان و هدایت، بعد از آنکه مرده باشد به واسطه شیوع کفر و ظلالت (و آن شب، شب جمعه و نیمه شعبان سال ۲۵۵ بود) پس امشب نزد ما افطار کن. گفتم: ای مولای من، این مولود عظیم از چه کسی متولد خواهد شد؟ فرمودند: از نرجس، عرض کرده ام، ای سید من، در او اثر حملی نمیبینم، حضرت تبسم کردند و فرمودند: چون صبح شود اثر حمل بر او ظاهر خواهد شد و مثل او، مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت هیچ تغییری بر او ظاهر نشد و احدی بر حال او مطلع نگردید.
پس شب در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم، هر ساعت حیرتم زیاده میشد. در این شب بیش از شبهای دیگر به نماز و تهجد برخاستم و نماز شب ادا کردم چون به نماز وتر رسیدم نرجس بیدارشد و و وضو ساخت و نماز شب را بجای آورد و خوابید، چون نظر کردم صبح کاذب طلوع کرده بود، نزدیک بود شکی در دلم پدید آید که ناگاه حضرت امام حسن علیه السلام از آنجائی که نشسته بودند مرا صدا زدند و فرمودند: ای عمه، تعجیل منما که اینک امر ولادت نزدیک شد، پس نشستم و الم سجده و یس خواندم و مشغول بودم که نرجس خاتون ترسان از خواب بیدار شد، پس از جای جستم و خود را به او رساندم و او را به سینه خود چسباندم و نام الله را بر او خواندم حضرت صدا زدند که سوره انا انزلنا را بر او بخوان، پس از او پرسیدم که چه حال داری؟ گفت: ظاهر شده اثر آنچه مولایم فرمود، چون شروع به خواندن سوره نمودم شنیدم که آن طفل در شکم مادر با من در خواندن همراهی میکرد و بر من سلام کرد، من ترسیدم، پس حضرت صدا زدند که تعجب مکن از قدرت حقتعالی که طفلان ما را به حکمت، گویا میگرداند و ما را حجت خود در زمین ساخته است، پس چون کلام حضرت تمام شد، نرجس از دیده من غائب شد گویا پردهای میان من و او حائل گردید پس فریادکنان بسوی حضرت دویدم، ایشان فرمودند: برگرد ای عمه! که او را در جای خود خواهی دید و چون برگشتم پردهای ظاهر شد و در نرجس نوری مشاهده کردم که دیده مرا خیره کرد و حضرت صاحب علیه السلام را دیدم که رو به قبله به سجده افتاده به زانو و انگشتان سبابه را به آسمان بلند کرده و میگوید: اَشهَدُ آن لا اِلهَ اِلّا الله وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ آن جَدّی رَسولُ اللهِ وَ آن اَبی اَمیرَ المُؤمنینَ وَصیُّ رَسولِ اللهِ.
پس یک یک امامان را شمرد تا به خودش رسید فرمود: خداوندا وعده نصرت که به من فرمودهای وفا کن و امر خلافت و امامت مرا تمام کن و انتقام مرا از دشمنان، ثابت گردان و زمین را به سبب من، از عدل و داد پر کن.
در دوران امامت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام، آنچه که وحشت و اضطراب حاکمان خودکامه را بر میانگیخت، وعده به دنیا آمدن حضرت مهدی عج بود که قیام او هستی آنان را تهدید میکرد، از این رو خلفائی چون معتمد عباسی به شدت ایشان را تحت نظر قرار داده بودند که اگر فرزندی برای آن حضرت متولد شود او را به قتل برسانند، وقتی معتمد خبر یافت که آن متولد شده و هر چه جستجو کرد او را نیافت، خود آن بزرگوار را در عنفوان جوانی به شهادت رساند ولی اراده خداوند متعال بر این قرار گرفته بود که حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف در نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری در سامرا متولد شد و برای نجات جامعه بشری ذخیره گردد.
* بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَّکُم آن کُنتُم مُّؤمِنِینَ؛ آنچه خداوند برای شما باقی گذارد بهتر است اگر واقعاً به خدا ایمان دارید. «هود:۸۶»
به همین جهت بود که در زمان حیات پدر بزرگوارشان تا سن پنج سالگی جز افراد معدودی از خواص شیعه، کسی آن حضرت را زیارت نمیکرد و بعد از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ هجری، به سمت امامت مفتخر شدند. حضرت به امر پروردگار متعال، برای اتمام حجت به مردم، و اثبات این مطلب که امام حسن عسکری علیه السلام دارای فرزندی است که وصی ایشان و امام بعد از ایشان است، موقع نماز خواندن بر جنازه امام حسن عسکری علیه السلام ظاهر شدند و تمام افرادی که آنجا بودند (لشکریان بنی عباس، خلیفة عباسی و ...) حضرت را دیدند. حضرت جلو رفتند و عموی خود را که قصد نماز خواندن بر امام حسن عسکری را داشت، کنار زدند و خودشان نماز را خواندند. بعد از اتمام نماز، لشکریان بنی عباس حمله کردند که حضرت را به شهادت برسانند. حضرت به سرداب مقدس تشریف بردند و از آن به بعد، دوران غیبت آغاز شد. تا مدت ۶۹ سال دوران غیبت صغری آن حضرت بود که تماس امام با مردم، توسط نواب خاص آن حضرت (عثمان ابن سعید، محمد ابن عثمان، حسین ابن روح و علی ابن محمد سمری) که یکی پس از رحلت دیگری به سمت نیابت خاص آن حضرت، مفتخر میگردیدند، برقرار میگشت.
پس از سال ۳۲۹ هجری یعنی زمان رحلت آخرین نائب خاص آن حضرت، دوران غیبت کبری شروع شد چون حضرت مهدی عج بعد از علی ابن محمد سمری، شخص دیگری را به عنوان نائب خاص خود معرفی نفرمودند بلکه در توقیع خود این ولایت و رهبری جامعه اسلامی را با شرایط خاص در توقیع خود، به مجتهدین جامع الشرایط واگذار نمودند.
* وَ اَمّا الحَوادث الواقعه فَارجِعوا فیها إلی رُواة اَحادیثنا فَإنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَّةُ الله عَلیهِم؛ در حوادثی که پیش میآید به راویان سخنان ما (مجتهدین جامع الشرایط) مراجعه کنید، به درستی که آنها حجت من هستند بر شما و من حجت خدا هستم بر ایشان.
در حدیثی که از رسول خدا صلی الله و علیه و آله نقل شده، علمای دینی (فقها و مجتهدین جامع الشرایط) وارث پیامبران معرفی شده اند. «اِنَّ العُلَما وَرَثة الاَنبِیا»
در دوران غیبت حضرت مهدی علیه السلام تنها کسانی حق حکومت دارند که از سوی آن حضرت بطور خاص و عام منصوب شده باشند بنابراین ولایت پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام و مراجع تقلید (ولی فقیه) از جانب خداوند متعال سرچشمه میگیرد.
* الحُکمُ إِلَّا لِلَّـهِ؛ حکم و فرمان، تنها از آن خداست «انعام:۵۶»
یعنی پیامبران الهی و جانشینان آنها، حاکمان و مجریان از سوی خداوند متعال هستند.
امام زمان علیه السلام در حدیثی، شرایطی را که برای فقیه لازم است تا حجت خدا بر مردم باشد بیان فرموده اند: وَ اَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِهِ، حافِظاً لِدینهِ، مُخالِفاً لِهَواهُ، مُطیعاً لاَمرِ مَوالاهُ فَللِعَوامِ آن یُقَلِّدوهُ؛ هر کدام از فقهاء که بتوانند خود را از گناه، پاک نگهدارند، دین خود را خوب حفظ کنند، مخالف هواهای نفسانی و اوامر الهی را اطاعت کنند بر عوام مسلمین، واجب است که از چنین اشخاصی تقلید کنند.
وظایف ولی فقیه: تداوم بخشیدن به راه انبیاء، تشکیل حکومت اسلامی، تبیین و توضیح و اجرای احکام، رهبری تمام شئون سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، قضائی و ... در واقع فقهاء مانند نمایندگانی هستند که در زمان رسول خدا و ائمه اطهار علیهم السلام از طرف ایشان به شهر یا کشوری فرستاده میشدند تا بر مردم آن منطقه ولایت داشه باشند.
بنابراین آن دسته از وظایف امام که مربوط به هدایت و ارشاد جامعه میباشد. رهبری جامعه، مبارزه با حکام جائر و دفاع از اسلام، توسط مراجع و با توجهات آن حضرت انجام میشود یعنی مردم در دوران غیبت از فیوضات آن حضرت بی بهره نیستند و به تعبیری که در روایات آمده است همانند خورشیدی که پشت ابر باشد از نور او استفاده میشود و اوست مایه حیات.
چون از عمر شریف حضرت بیش از ۱۱۸۶ سال میگذرد ممکن است در نظر عدهای شک و شبههای ایجاد شود و با مقایسه عمرهای معمولی، این امر را غیر ممکن تلقی کنند در حالیکه مسئله طولانی بودن عمر شریف آن حضرت غیر ممکن نیست. (منع عقلی ندارد) بلکه از امور غیر عادی است و در طول تاریخ بشریت افرادی با عمرهای طولانی وجود داشتهاند. که به آنها معمرین (افرادی که عمر زیادی کردهاند) گفته میشود و اسامی آنها در تاریخ موجود است. در قرآن مجید بعضی از آنها نامبرده شده مانند حضرت نوح، یونس، خضر، عیسی و اصحاب کهف در ضمن علوم امروزی اثبات کرده است که عمر انسان، بسیار طولانیتر از مدتی که آنان هستند، میتواند باشد. پس شبهة این افراد که میگویند: چون عمر حضرت، خیلی زیاد است، پس وجود ندارند، کاملاً بی پایه است. در ضمن دلایل وجود امام معصوم در هر زمان، در ابتدای بحث ذکر شد و اثبات شد که امکان ندارد که امام معصوم علیه السلام در هر زمان وجود نداشته باشد.
وظیفه شیعه در زنده نگهداشتن یاد و راه امام عصر عج
امام عصر علیه السلام مظلومترین فرد عالم و امیر عالم هستی است. برخی حضرت را در حالی ملاقات کردند که غمگین بودهاند و فرمودند دلم خون است و سفارش به تقوا کردهاند و سفارش به صدقه و دعا برای تعجیل فرج کردند. مؤمنین باید هر صبح و شام منتظر ظهور حضرت باشند. مأیوس نباشند و امیدوار و منتظر باشند. شیعیان باید بدانند دورة سیاهی و بدبختی و ظلم در همه جهان با ظهور صاحبالزّمان از بین میرود و امام عصر عج از کنار خانه خدا قیام میفرمایند و سراسر عالم را سرشار از قسط و عدل میکنند و به این امر باید تسلیم شوند و در آن شک نکنند و از خدا بخواهند که خدایا به ما آمادگی برای یاری امام زمان عطا فرما.
خدا نیز طبق وعده خود که فرموده است: الله ولیّ الّذین آمنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظّلُماتِ اِلَی النّور.... سرپرستی و هدایت کسانی که ایمان بیاورند را برعهده میگیرد و آنان را به سوی نور رهبری میکند.
شیعه باید بداند که اگر امروز گرفتار غیبت امام خود شده است به این خاطر است که مردم امامان را یاری نکردند و غاصبان ظالم آنان را به شهادت رساندند تا دین از بین برود امّا نداستند که دین نابود شدنی نیست و خدا پرچم توحید را به دست امام عصرf در سراسر جهان برافراشته خواهد کرد.
اکنون وظیفه ما این است که تقواپیشه کنیم و گناه نکنیم و تسلیم گناه نشویم و در مقابل آنان که میخواهند نور خدا را خاموش کنند استقامت کنیم و بدانیم که خدا وعده داده است که نور خود را کامل میکند هرچند دشمنان دوست نداشته باشند.
انتظار ظهور حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف و قیام ایشان یک عامل مهم تربیتی است که منشاء حرکت و خودسازی و آمادگی های روحی و مبارزه با نفس میباشد. انتظار فرج یک تحرک است، از سختترین و بالاترین اعمال و بسیار مسئولیت آفرین است.
در کتاب اصول کافی حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله بدین مضمون نقل شده است:
اَفضَلُ الاَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَجِ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ بالاترین اعمال امت من، انتظار فرج از ناحیه خداوند عز و جل است.
اَفضَلُ الاَعمالِ اَحمَزَها؛ بالاترین عملها، مشکلترین آنها است.
با مقایسه این دو حدیث شریف این سوال در ذهن شما پدید میآید که سختی انتظار در چیست؟ آنها که انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی را میکشند، در واقع انتظار انقلاب و دگرگونی و تحویلی را دارند که وسیعترین و اساسی ترین انقلاب های در طول تاریخ بشر، برای یک حکومت واحد جهانی است که انقلابی به این وسعت، هیچ سابقه نداشته است.
لذا این انتظار، به معنای آماده باش کامل فکری، اعتقادی، اخلاقی، مادی و معنوی برای تحقق بخشیدن به چنین انقلابی است و افرادی بسیار بزرگ و مصمم، پاک و بلند نظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق اسلامی لازم است که علاوه بر اصطلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز کوشا باشند زیرا آن برنامه عظیم و سنگینی که در انتظار آن هستید، برنامهای است همگانی و باید همه در آن شرکت داشته باشند.
بعضی از مخالفان و منکران قیام حضرت مهدی علیه السلام، از جمله «ابن خلدون» انتظار را سبب رکود و عقب ماندگی جوامع و فرار از زیر بار مسئولیت ها و تسلیم دربرابر ظلم و ستم میدانند.
به عقیده این افراد اعتقاد به ظهور مصلح جهانی یعنی قطع امید از اصلاحات قبل از او و حق همکاری انسانها و گسترش ظلم و فساد باید بدینوسیله زمینه ظهور آن حضرت را فراهم شود.
این حرف کاملاً غلط و باطل است زیرا همه ائمه معصومین: میدانستند که فرج به دست حضرت مهدی علیه السلام است. ولی دست از انجام وظیفه بر نمیداشتند و مبارزه با خلفا و دشمنان را تا پای شهادت ادامه دادند. بنابراین، منتظر باید پاک، پرکار و پرتلاش باشد و خود را بسازد یعنی هم سنخ با امام خود باشد برخلاف انتظار بعضیها که انتظار کاذب است، در واقع آنها تماشاچی هستند و افرادی بی تفاوت در مقابل گناه. یقیناً چنین افرادی از منتظرین نیستند زیرا به فرموده حضرت رسول اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم در این دو حدیث شریف (که افضل اعمال، سخت ترین اعمال است و افضل اعمال، انتظار فرج است) انتظار فرج، سختترین اعمال خواهد بود.