درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / امامت / صفات و جایگاه امام علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
چهارمین اصل از اصول اعتقادی مذهب شیعه، امامت است. امامت شامل دو بخش «عامه و خاصه» میباشد.
بخش اول درباره امامت عامه: عبارت است از لزوم امامان معصوم: که همه شرایط پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را داشته و مکمل و متمم نبوت میباشند.
بخش دوم درباره امامت خاصه: عبارت است از اثبات خلافت بلافصل حضرت علی و یازده فرزند معصوم ایشان علیهم السلام.
در این قسمت ابتدا به شرح و توضیح ۵ اصطلاح (امامت، ولیالله، هادی، خلیفهالله، حجت الله) میپردازیم، سپس وارد مباحث بعدی میشویم.
امامت: در لغت به معنای پیشوا و رهبری است و از امور نسبی است که بین اشخاص واقع میشود. هر کس که رهبری گروهی را عهدهدار باشد، امام نامیده میشود. خواه در راه حق باشد، خواه در راه باطل. به عبارتی دیگر امام کسی است که مقدم در امور است و از او پیروی میکنند و پیروی کنندگان از آنها را «مأموم» مینامند.
در قرآن، دو گونه امام معرفی شده است. ائمه در دین (ائمه حق) و ائمه در کفر (ائمه باطل).
قرآن دربارة دستة اول میفرماید:
* وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَهدُونَ بِأمرِنَا وَأوحَینَا إِلَیهِم فِعلَ الخَیرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت کنند و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت کنند. «انبیاء:۷۳»
* وَجَعَلنَاهُم أئِمَّةً یَدعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَومَ القِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ؛ و آنان ]فرعونیان[ را پیشوایانی قرار دادیم که به آتش (دوزخ) دعوت میکنند و روز رستاخیز یاری نخواهند شد! «قصص:۴۱»
سپس با معرفی این دو گروه، سرنوشت هر امتی را وابسته به امامی قرار میدهد که از او پیروی میکند.
* یَومَ نَدعُو کُلَّ اُنَاسٍ بِإِمَامِهِم؛ (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم! «اسراء:۷۱»
یعنی در قیامت مردم با همان امامی که برای خود انتخاب کرده بودند و از آن پیروی میکردند، برانگیخته میشود. اگر امامشان، امام معصومی باشد که از طرف خداوند متعال تعیین شده است و پیروی از او اطاعت از خدا محسوب میشود، اهل حق و اهل نجات است و اگر امامشان، امام باطل، (امام کفر) بوده، آنها هم از باطل پیروی کردهاند. سپس میفرماید:
* وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أعمَى وَأضَلُّ سَبِیلاً؛ اما کسی که در این جهان (از دیدن چهره حق) نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراهتر است! «اسراء:۷۲»
یعنی اگر در دنیا امام حق (امام در دین) را نشناختیم، کوریم (ولو به ظاهر چشم سر داشته باشیم) و در قیامت هم کوریم و در زمره گمراه ترین افراد باشیم.
در مکتب اهل بیت: امامت مانند نبوت، منصبی الهی است. یعنی خداوند متعال باید امام را تعیین کند و با اجماع و شورا نمیتوان امام انتخاب کرد. استدلال شیعه، به این آیه از قرآن است:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:
* إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ ای ابراهیم من تو را امام قرار میدهم. «بقره:۱۲۴»
پس تعیین کردن فردی به عنوان امام، فقط کار خداند متعال است.[۱] سپس حضرت ابراهیم علیه السلام عرض میکند: قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی (آیا این مقام به فرزندان من هم میرسد). خداوند میفرماید: لاَ یَنَالُ عَهدِی الظَّالِمِینَ (این عهد به ظالمین نمیرسد).
ظالم کیست؟ قرآن میفرماید:
* وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَد ظَلَمَ نَفسَهُ؛ و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده. «طلاق:۱»
یعنی هر کسی به هر عنوانی از دستورات خداوند متعال نافرمانی کرده باشد، ظالم است و شایستة مقام امامت نیست بنابراین، امام را خداوند بهعلم حضوری و عصمت و معجزه تجهیز نموده.
تاکنون دانسته شد تعیین امام در دین همانند تعیین همه پیامبران و جانشینان آنها فقط از طرف خداوند ممکن است و لاغیر. کار مردم نیست که جمع شوند و یک امامی برای خود تعیین کنند همانگونه که کار مردم نیست جمع شوند و یک پیغمبر تعیین کنند زیرا در اینصورت او وکیل مردم است نه ولی و صاحب اختیار مردم. و شناخت ائمه معصومین hبر همه مردم لازم و ضروری است چنانچه در حدیثی از رسول اکرمs نقل شده که فرمودهاند: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس امام خود نشناسد و بمیرد به دین جاهلیت مرده است.[۲]» و نیز هر کسی امام خود را نشناسد درضلالت و گمراهی است چنانچه در دعا میخوانیم: اَللّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَک فَاِنَّکَ آن لَّم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ظَلَلتُ عَن دینی. خدایا حجت خود را بر من بشناسان زیرا اگر حجتت را به من نشناسانی در دینم گمراه میشوم.
نکته: منظور از شناخت امام معصوم علیه السلام، شناختی است که سبب پیروی از آنها شود. نه آنکه فقط بدانیم امام در چه سالی به دنیا آمدهاند و در چه سالی از دنیا رفتهاند و چند سال عمر کردهاند. این مطالب را که کافرها هم میدانند و در بعضی از کتابهای خودشان هم ذکر کردهاند. این شناخت آماری، که سبب نجات انسان از مرگ جاهلیت نمیشود.
نکته: توجه داشته باشید که مسئلة عصمت امام و اینکه امام را فقط باید خداوند متعال تعیین کند، مخصوص این آیه نیست. این مسئله در آیات زیادی ذکر شده که بعضی از آنها در آینده ذکر میشود.
ولی الله
ولایت در لغت به معنی سلطه، امارت، حکومت، صاحب اختیار کسی یا چیزی بودن و صاحب ولایت یا ولی امر به کسی میگویند که اطاعت امر او برای جامعه واجب است.
خداوند متعال فرمود: ولایت و سرپرستی و صاحب اختیار بودن شما، فقط مخصوص من است.
* وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ؛ و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. «بقره:۱۰۷»
* قُل آن الأمرَ کُلَّهُ؛ بگو: «همه کارها (و پیروزیها) به دست خداست! «آل عمران:۱۵۴»
* أمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أولِیَاء فَاللَّهُ هُوَ الوَلِیُّ؛ آیا آنها غیر از خدا را ولی خود برگزیدند؟ در حالی که «ولی» فقط خداوند است. «شوری:۹»
* مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ؛ آنها هیچ ولی و سرپرستی جز او (خداوند) ندارند! «کهف:۲۶»
* بَل لِّلّهِ الأمرُ جَمِیعًا؛ همه کارها در اختیار خداست. «رعد:۳۱»
* مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أفَلَا تَتَذَکَّرُونَ؛ هیچ سرپرستی و شفاعت کنندهای برای شما جز او نیست آیا متذکر نمیشوید؟ «سجده:۴»
سپس این ولایت را به افرادی که خود خداوند متعال آنها را برای این منصب، با روح قدسی تجهیز فرموده که بهچنین افرادی ولی الله میگویند.
بنا براین:
۱ ـ فقط خداوند متعال، میتواند ولیالله را تعیین کند نه فرد دیگری (چون خداوندی که صاحب ولایت است، میتواند این ولایت را به دیگری بسپارد).
۲ ـ وقتی خداوند متعال، ولایت و سرپرستی خود را، بدون هیچ قید و شرطی، به فردی داده است، پس باید مانند خداوند متعال، از او اطاعت کرد. از اینجا معلوم میشود که ولی الله باید معصوم باشد. چون اطاعت مطلق از غیر معصوم جایز نیست.
* إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا؛ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! «بقره:۱۲۴»
* إِنَّمَا أنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَومٍهادٍ؛ تو فقط بیم دهندهای! و برای هر گروهی هدایت کنندهای است. «رعد:۷»
هادی: خداوند متعال در آیات قرآن کریم میفرماید کههادی، تنها من هستم.
* آن عَلَینَا لَلهُدَی؛ به یقین هدایت کردن بر ماست. «لیل:۱۲»
و کسانی را که من هدایت کردم باید پیروی و اطاعت کنید.
* أولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقتَدِه؛ آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن! «انعام:۹۰»
چرا که گمراهی برای این افراد، مفهومی ندارد.
* مَن یَهدِ اللَّهُ فَهُوَ المُهتَدِی؛ هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست. «کهف:۱۷»
پسهادی خداوند است و هر کس را او تعیین کندهادی است و میتوان تحت هدایت او قرار گرفت و او معصوم است، چون قرآن به صراحت درباره آنها میگوید:
* وَمَن یَهدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ؛ و هر کس را خدا هدایت کند، هیچ گمراهکنندهای نخواهد داشت. «زمر:۳۷»
* کُلاًّ هَدَینَا؛ همه ایشان را ما هدایت نمودیم. «انعام:۸۴»
* وَکُلاًّ فضَّلنَا عَلَى العَالَمِینَ؛ ما همه آنان را بر همه عالمیان برتر قرار دادیم. «انعام:۸۶»
و این عصمتهادی، تضمین هدایت اوست.
خلیفه الله
خلیفه به معنی جانشین است و کسی که بر مسند دیگری بنشیند و امور مربوط به او را انجام دهد و با این تعریف، خلیفه باید در همه صفات، با کسی که جانشین او شده است سنخیت داشته باشد و دارای همه شئونات و فضائل او باشد.
در آیات قرآن، خلافت مانند امامت، به صورت جعل الهی نام برده شده است:
* إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأرضِ خَلِیفَةً؛ همانا من در زمین خلیفهای خواهم گماشت. «بقره:۳۰»
* یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلنَاکَ خَلِیفَةً فِی الأرضِ فَاحکُم بَینَ النَّاسِ بِالحَقِّ؛ ای داوود ما تو را خلیفه خود در زمین قرار دادیم تا در میان مردم بحق داوری کنی «ص:۲۶»
حجت، دلیلی است که انسان بتواند به وسیله آن، مطلبی را اثبات کرده و به وسیله آن دلیل، استدلال نماید و طرف مقابل خود را با آن دلیل از نظر عقلی مغلوب و تسلیم کند. پیامبر و امام در هر زمان حجت و دلیل هستند چون خداوند متعال به وسیله آنها، حق را بر بندگان اثبات میکند. و به وسیله آنها اتمام حجت مینماید و راه عذر را بر مردم میبندد.
نکته: فردی را که خداوند متعال به وسیلة رفتار، کردار، عبادت، اخلاق، دلیل و منطقش، حجت را بر مردم تمام میکند و مردم با مشاهده کارهای او یا شنیدن خصوصیات او، پی به حقیقت میبرند، نباید هیچ عملی ناپسندی داشته باشد و باید معصوم باشد. چون ذرهای لغزش و اشتباه توسط حجت (امام)، سبب اتمام حجت که نمیشود هیچ، سبب گمراهی بیشتر میشود. و این عصمت به خاطر اینکه جز برای افرادی که خداوند متعال آنها را هدایت کرده (و در وصف آنها فرموده: کُلاً هَدَینا) به دست نمیآید، پس فقط باید خداوند متعال حجت خود را انتخاب کند.
* قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البَالِغَةُ؛ بگو: دلیل رسا (وقاطع) برای خداست (دلیلی که برای هیچ کس بهانهای باقی نمیگذارد). «انعام:۱۴۹»
خلاصه مطلب: هدف از طرح این اصطلاح این بود که متوجه شدیم که امام، ولی الله، هادی، حجت خدا و خلیفه الهی، اولاً افرادی معصوم هستند، نه افراد معمولی و عادی. ثانیاً چون تنها خداوند متعال از وجود ملکة عصمت، در شخصی آگاه است، پس معصوم باید از طرف خداوند متعال معین شود.
در غیبت نعمانی صفحه ۱۳۴ روایت شده است که شیخ ابوعمر و عثمان بن سعید نائب اول امام عصرf این دعا را به ابوعلی محمد بن همام املا فرمودند:
* اَللّهُمَّ عَرِّفنی نَفسَک فَاِنَّکَ آن لَّم تُعَرِّفنی نَفسَک لَم اَعرِف رَسوُلَک، اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسولَک فَاِنَّکَ آن لَّم تُعَرِّفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک، اَللّهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَک فَاِنَّکَ آن لَّم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی؛ خدایا به من خود را بشناس زیرا اگر تو خود را به من نشناسانی رسولت را نمیشناسم، خدایا رسول خود را به من بشناس زیرا اگر او را به من نشناسانی حجتت را نمیشناسم، خدایا حجت خود را به من بشناسان زیرا اگر او را به من نشناسانی من در دین خود گمراه شوم.
امام واسطه فیض و رحمت از جانب خدای متعال بر بندگان میباشد، امام اسم اعظم خدا، جلوة خدا در ذات و صفات است. امام ولی خدا، حجت خدا، خلیفة خدا، هادی امت، مفسر دین، روح و سَرِ دین، معلم توحید و خداشناسی، امیر قافله اهل هدایت، نجات دهنده از انحراف و هلاکت و رهائی بخش از مهلکه شهوات است و به عالم ملکوت سوق میدهد، امام پشتوانة ارزشهای دینی است. اگر امام، معصوم نباشد انحراف او انحراف دین و انحراف امت از دین میشود، کنار گذاردن امام معصوم، کنار گزاردن همه دین است، تیشه به اصل و ریشه اسلام است. کسانی که امامان معصوم را کنار گزاردند مسیر اسلام را عوض کردند. وقتی افراد فاسق، فاجر، ظالم، مستکبر بجای امام معصوم نشستند همان فرعونها و کسریها و قیصرها به نام اسلام حکومت کردند و میکنند، آنها پیشوا شدند، چه کسی جلوی فساد و طغیان و سرکشی و ظلم آنها را بگیرد؟
برای آنکه حقایق والای ولایت برای ما آشکار شود، در معرفی امام باید به کلام خود او مراجعه نمود اگر چه عقل انسانی از درک حقیقت کلام معصوم قاصر است و تنها به سایهای از آن مفاهیم میرسد، ما نیز به محضر پر فیض حضرت ثامن الائمه رفته و درسی از امامت را از زبان گهربار آن امام همام میآوریم، ثقه الاسلام کلینی(ره) در کتاب شریف کافی روایت میکند که عبدالله عزیز بن مسلم گفت: روز جمعهای بود و در مسجد جامع مرو، در خدمت امام رضا علیه السلام نشسته بودم، در جایی از مسجد مردم گرد هم جمع شده و در مورد امامت سخن میگفتند و در مورد اختلافاتی که در این زمینه داشته بحث میکردند، من به خدمت مولایم در مورد اختلافات مردم عرض کردم، امام علیه السلام تبسم نموده و مطالبی مبسوط در مورد امامت و معرفی مقام امام بیان فرمود که به دلیل اختصار در اینجا فقط به جملاتی از آن بیانات راه گشا و فصیح آن حضرت اکتفاء میکنیم:
«آیا اینان ارزش امامت و موقعیت آن را در میان امت شناختهاند تا بتوانند حق انتخاب داشته باشند؟ امامت ارزشی والاتر، شانی بزرگتر و موقعیت برتر از این دارد که مردم با عقلهای خود، آن را بشناسند یا امامی از سوی خود برگزینند.»
امامت جایگاه انبیاء و میراث اوصیا است. امامت، خلافت خدا، خلافت رسول خدا صلی الله و علیه و اله، مقام امیرالمؤمنین و میراث امام حسن و امام حسین علیهم السلام است. امامت، زمام دین و نظام مسلمین، صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امام معصوم ریشه تابنده اسلام و شاخه سر به فلک کشیده اسلام است.
امام زمان یکتاست و همانند قرآن است، هیچ کس به مقام او نزدیک نمیتواند شود، هیچ عالمی با او برابر نیست، بدل ندارد، مثل و نظیر ندارد، تمام فضل الهی نه به طلب و اکتساب او، بلکه به اختصاص از جانب خدای تفضیل دهنده بخشنده، به او داده شده است. کیست که به حد معرفت امام برسد؟ چگونه میتوان او را وصف کرد یا کنه مقام او را بیان داشت؟ در حالیکه او مانند ستارهای است که دست مردم و وصف وصف کنندگان هیچگاه بدان نرسد، عقلها کجا به این مقام میرسد؟[۳]
برخی دیگر از نکات در رابطه با شناخت امام
* تمام دین و تمام نعمت و تمام رضای خدا در پیروی از امام است.
* واسطه فیض و خلیفه خدا امامان: هستند.
* امامان: تحدّی دارند یعنی برای اثبات اینکه از جانب خدا هستند توان انجام معجزه نیز دارند و نمونههای فراوانی از معجزات آنها قرار دارند.
- امام علیه السلام روح بلندی دارد و برای تمام موجودات واسطه فیض است.
- امام علیه السلام چراغ هدایت و کشتی نجات است.
*دشمن احادیثی را به نام رسول خدا جعل کرد توسط افرادی مانند کعب الحبار و ابوهریره، مانند این روایت که هر که بر شما امیر شد باید از او اطاعت کنید. وهابیت نیز به پیروی از ابن تیمیه چنین نظری دارند.
* یکی از منابع آشنایی با مقامات ائمه شیعه علیهم السّلام زیارت جامعه کبیره است که توسّط امامهادی علیه السلام انشاء شده است و حاوی مطالب عمیقی در امام شناسی است.
* امام علیه السلام نماینده مردم و وکیل مردم نیست بلکه او ولی و صاحب اختیار مردم است.
* پیروی از امام معصوم علیه السلام است که عامل عزّت مسلمین است.
* برای تخریب چهره عصمت پیامبر و ائمه علیهم السّلام و تحریف حقایق در رابطه با اهمیت امامت در اسلام، جاعلان بسیاری در تاریخ اسلام ظهور کردند: علامه عسگری در تحقیقات خود به ۱۵۰ نام اشاره کرده است که اصلاً در تاریخ وجود نداشتهاند و جاعلان حدیث به آنها به دروغ اشاره کردهاند.
* پیام امامان شیعه: «هیهات منا الذله» است که موجب عزّت مؤمنین میشود.
* عصمت امام علیه السلام فقط برای گناه نیست بلکه در تفسیر دین هم بدون خطاست. نمونههای فراوانی وجود دارد که علمای اهل سنّت در تشخیص یک حکم از قرآن عاجز میشدند و با مراجعه به یکی از امامان شیعه همچون امام صادق علیه السلام، امام به آنان نشان میداد که این حکم را چگونه باید از قرآن استنباط کنند مانند دیة بریدن سر یک جنازه که بدن بدون روح است که فقط امام توانست حکم آن را از قرآن برای مردم بیان کند.
* از جمله تفاسیر مهم اهل بیت در رابطه با آیات اعتقادی است که علمای اهل سنّت در این آیات به خطاهای بزرگی گرفتار شدند ولی امامان شیعه بودند که بیان صحیح این آیات را توضیح میدادند. مانند معنای «انتظار کشیدن برای خدا» که تفسیر آن «انتظار رحمت خداست» ولی برخی اهل سنت از آن تعبیر به «جسم داشتن خدا» کردند.
* فضایل اهل بیت بسیار فراتر از آن است که با دیگران قیاس شوند. رسول خدا فرمودند که «من نمیتوانم همة فضایل علی علیه السلام را بگویم چراکه میترسم او را خدا بنامید». دوستان از ترس جان و دشمنان از حسادت فضایل ایشان را کتمان کردند امّا باز هم همهجا پر است از فضایل و آثار این امام بزرگوار.
* علامه مجلسی در ج۴۱ بحارالانوار، معجزات ائمه را بیان کرده است.
* کتابهای ارزندهای در شناخت امامت شیعه نوشته شده است که مطالعه آن برای آشنایی با جایگاه اهل بیت علیهم السّلام لازم است مانند کتاب عبقات الانوار، کتاب الغدیر، بسیاری از مجلدّات کتاب بحارالانوار، المراجعات و ..... .
* در ذیل آیة ۵۹ سورة نساء در رابطه با اولیالامر آمده است که جابربن عبدالله انصاری از رسول خدا صلی الله و علیه و آله سؤال کرد و حضرت در جواب به معرّفی امامان دوازدهگانه: پرداختند.
* در سورة رعد آمده است که «خدا شاهد است و کسی که علمالکتاب دارد» و در ذیل این آیه آمده است که آنکه علمالکتاب نزد اوست علی علیه السلام است.
*در برخی تعابیر آمده است: اسماء الحسنی که خدا فرموده است مرا به آنان قسم دهید همان امامان: هستند.
*در آیه ۲۴ سورة صافّات آمده است: «وقفوهم انهم مسؤولون» در توضیح این آیه آمده است که قیامت از ولایت سؤال میشود.
*داشتن علم کافی نیست بلکه باید تهذیب داشت تا باور قلبی ایجاد شود وگرنه این علم حجاب اکبر میشود.
* کسی که میخواهد با امام علیه السلام باشد نباید حبّ الدنیا داشته باشد. با گناه نمیشود همراه امام بود.
* بدون امام، انسان مانند یک موجود نابیناست. قرآن در این باره میگوید: «وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى»(اسراء:۷۲) یعنی کسی که در این دنیا کور باشد و حقّانیت امام را نشناسد، در آن دنیا نیز کور محشور میشود.
* در آیة ۷۱ سورهی اسراء خدا میفرماید: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم» این آیه نشان میدهد که اگر کسی دراین دنیا به دنبال شیطان باشد در قیامت نیز با شیطان محشور میشود.
* امامی که از جانب خدا منصوب شده است، گمراهی ندارد.
* اهمیت امامت این است که اصل دین است و نه فرع آن.
* در کتب روایی ما از جمله کافی بابی است در رابطه با اینکه «زمین خالی از حجت نمیماند.» که حاوی روایات متعدّدی است به عنوان مثال امام باقر علیه السلام فرمودند: زمین هیچگاه خالی از حجت خدا نمیماند.
* از صفات امام «عین الله» است به این معنی که امام ناظر بر همة امّت است.
* امام وجهالله است لذا در دعای توسّل میگوییم: یا وجیهاً عندالله....
* امام در روز قیامت شهادت بر امّت میدهد.
* امام است که عالم به عام و خاص و محکم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن است.