درس هایی از اصول عقاید اسلامی ویژه جوانان / نبوت / خاتمیت
بسم الله الرحمن الرحیم
هماهنگی و عدم اختلاف در قرآن کریم
از دیگر مطالب مهم در بحث از محتوای دین اسلام، هماهنگی و عدم اختلاف در مضامین قرآن است، این مسأله نشانة آنست که این کتاب شریف از منبع علم ثابت و نامتناهی ذات اقدس پروردگار صادر شده است.
زیرا این مسئله در مورد انسان، که علم او اکتسابی است و تدریجاً بر معلومات و تجربیات او افزوده میشود و افزایش دانشها در سخنان او انعکاس مییابد صادق نیست. اما در مورد خداوند متعال که به همة عالم محیط است و احاطة بر علوم دارد و کمال مطلق است (و علم و دانش دیگران محدود و پرتوی از علم اوست) مسئلة تکامل تدریجی علم و کلام مفهومی ندارد.
* اٌفَلا یتَدَبَّرُونَ القُرآنَ وَ لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِاللهِ لَوَ جَدُوا فیهِ اختِلافاً کَثیرا؛ آیا دربارة قرآن اندیشه نمیکنید که اگر از سوی غیرخدا بود اختلافات فراوانی در آن مییافتید. «نساء:۸۲»
و این نکته نیز لازم به تذکر است که در قرآن، آیات «ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، مجمل و مبین، ...» اینها نشانگر تضاد و اختلاف در قرآن مجید نیست چون آیات منسوخه همراه قرائنی است که نشان میدهد عمر محتوای آنها کوتاه بوده و روزی پایان میپذیرفته. مثلاً در مورد حرمت شرابخواری، مردم آن زمان چنان به شرابخواری آلوده بودند که ممکن نبود یکباره آنان را از این عمل زشت بازداشت بلکه لازم بود این تحریم تدریجاً صورت گیرد و در نتیجه ابتدا چنین میفرماید:
* لا تَقرَبُوا الصَّلاهَ وَ انتُم سُکاری؛ هرگز در حال مستی به نماز نیائید. «نساء:۴۳»
اما بعد از شکوفایی اسلام و پیشرفت آن، شرابخواری مطلقاً منع شد:
* یا اٌیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَیسِرُ وَ الانصابُ وَ الاٌزلامُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطانِ فَاجتَنِبُوهُ لَعَلَّکُم تُفلِحُون؛ای اهل ایمان، شراب و قمار و بت پرستی و ازلام (که رسمی بوده و در جاهلیت)، همة اینها پلید و از عمل شیطان است و از آن البته دوری کنید تا رستگار شوید. «مائده:۹۰»
آنچه در بالا به آن پرداختیم صرفاً گوشهای از محتوای قرآن است و بیان چنین معارف عظیمی، از زبان فردی که هیچ درس نخوانده و در محیطی کاملاً دور از علم زندگی کرده باشد، جز از طریق وحی و معجزه امکان ندارد. و عدم وجود اختلاف در میان آیات قرآن کریم که در طول ۲۳ سال با تمام دگرگونی ها و شرایط مختلف زمانی و مکانی نازل شده است نشآنهای دیگر از اعجاز قرآن خواهد بود.
نکته: بعضیها میگویند که این دین برای ۱۴۰۰ سال پیش بوده و برای الان که آنقدر تکنولوژی پیشرفت کرده، یک چیز کهنه است و سودی ندارد. باید دنبال حرف های جدید رفت. جواب را اینطور میدهیم: آن چه که پیشرفت کرده است، ابزار و وسایل زندگی است. دین دستور به انجام خوبیها و ترک بدیها را میدهد. دین طریقة رسیدن به کمال را بیان میکند و این مسیر کهنه نمیشود. دین که صحبت از وسایل خاص ندارد که در اثر گذشتن زمان، کهنه شود. دین چیزهایی که مطابق فطرت انسان است را بیان میکند و چون فطرت تغییر ناپذیر است، لذا حرفهای دین، هیچ گاه کهنگی برایش مطرح نمیشود.
یکی از ضروریات دین اسلام، این مطلب است که سلسلة پیامبران علیهم السلام باپیغمبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلوات الله علیه و آله و سلم ختم شده و بعد از آن حضرت تا قیامت هیچ پیامبری نخواهد آمد:
* ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِن رِجالِکُم وَ لکِن رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیین؛ حضرت محمد صلی الله و علیه و آله، پدر هیچیک از مردان شما نیست، ولیکن او رسول خدا و خاتم انبیاء است (آخرین پیامبران است). «احزاب:۴۰»
موضوع خاتمیت پیغمبر اسلام علاوه بر بیان قرآن کریم، در روایت نیز تصریح و تأکید شده است. از جمله آنها حدیث منزلت است که شیعه و سنی به تواتر آن را از حضرت رسول اکرم صلی الله و علیه وآله نقل کردهاند و آن این است:
هنگامی که پیامبر اسلام برای جنگ «تبوک» از مدینه حرکت میکردند حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام را برای رسیدگی به کارهای مسلمانان بجای خود گماشتند. آن حضرت از اینکه از فیض شرکت در جهاد، محروم میشوند اندوهگین شدند و اشک از دیدگان مبارکشان جاری شد. پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله خطاب به آن حضرت فرمود: اَما تَرضی آن تَکونَ مِنّی بِمَنزِلَههارونَ مِن موسی اِلاّ اٌنهُ لا نَبی بَعدی؛ آیا راضی نیستی که تو همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ با این تفاوت که بعد از من پیامبری نیست. «بحارالانوار»
و نیز در حدیث دیگری از رسول اکرم صلی الله و علیه و آله نقل شده است که فرمودند: اُرسِلَت اِلَی النّاس کافَّه وَ بی خَتَمَ النَّبیون؛ من برای عموم جهانیان مبعوث شدهام و ارسال انبیاء به واسطة من پایان پذیرفته است.
نکته: بعضیها شبهه کردهاند که قرآن گفته: خاتم النبیین. یعنی نبی نمیآید، ولی رسول میتواند بیاید.
جواب: هیچ رسولی نیست مگر اینکه اول نبی میباشد. یعنی هر پیامبری اول نبی است و بعد به درجة رسالت میرسد. پس اگر نبی نیاید، به طریق اولی، رسول هم نمیآید.
(نبی یعنی فردی که از طریق وحی با خداوند متعال در ارتباط است ولی رسول فردی است که علاوه بر این ارتباط، باید این وحی را نیز به مردم برساند.)
نکته: سیر تکاملی دین با ختم نبوت و خاتمیت به وسیلة ائمة معصومین و نواب خاص و عام آنها ادامه دارد و فقط شریعت جدیدی نمیآید و مراجع و مجتهدین همة احکام را از همان «کتاب، سنت، عقل، اجماع» بیان نموده و همة مسائل را پاسخ میفرمایند.
مثال: در مورد مسئله دفاع، قرآن کریم یک اصل کلی و عالی را برای تقویت بنیة نظامی بیان فرموده که شما در هر زمان مهیا و آماده با وسائلی و نیروئی فوق دشمن باشید:
* وَ اَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه؛ و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با کافران، خود را (همیشه) مهیا کنید. «انفال:۶۰»
در صدر اسلام مقصود از مهیا بودن، همان اسبان سواری و شمشیر و زره و آلات جنگی آن زمان بوده است اما امروز تکنیکهای جنگی، شامل ادوات دیگری است و فردا نیز تکنیکهای جدیدتر میآید. دین ابزار خاصی و محدودی را تعیین نفرمود بلکه مسلمین را امر فرمود که همیشه آماده و مهیا بوده و از نظر ابزار، باید فوق ابزار دشمن را داشته باشند.
در پایان این بحث این نکته شایان ذکر است که در عصر خاتمیت، هدایت ختم نمیگردد بلکه خاتمیت به معنای ختم رسالت است. به این معنا که بشر نیازمند به شریعت جدید نیست اما تداوم وظایف نبی اکرم صلی الله و علیه و آله به عهده جانشینان معصوم آن حضرت میباشد چون امامان معصوم علیهم السلام تالیتلو* نبی اکرم صلی الله وعلیه و آله هستند که در درس امامت خواهد آمد؛ ان شاء الله.
وجود رهبران الهی در هر دورهای از زمان لازم و ضروری است زیرا علاوه بر اینکه آنها واسطة فیض الهی میباشند، لازم است قوانین و شرایع الهی را به افراد ابلاغ نمایند (یعنی تبلیغ و ترویج دین به عهدة آنها بوده) تا حجت بر همة مردم تمام شود و همه از فیض هدایت الهی بهره مند شوند و دیگر برای کسی عذر و بهانهای نباشد.
نکته: تا قبل از پیامبر ما تبلیغ و تفسیر و بیان مسائل مستحدثه (مسائلی که قبلاً نبود و تازه به وجود آمده است) و ... همگی بر عهدة انبیاء علیهم السلام بود. اما با بعثت پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله آیهای نازل شد که ضمن آن خداوند دستور داد که از هر فرقهای افرادی بیایند و دروس دینی را یاد بگیرند و به دیگران در قوم خود تعلیم دهند. یعنی این کار پیامبران در زمان پیامبر خاتم بر عهدة امت گذاشته شد.
* وَ ما کانَ المؤمنونَ لِیَنفِرُوا کافَّهً فَلَولانَفَرَ مِن کُلَّ فِرقَهٍ مِنهُم طائِفَهٌ لِیتَفَقَّهوا فِی الدّینِ وَ لینذِرُوا قَومَهُم اِذا رَجَعُوا اِلَیهِم لَعَلَّهُم یحذَرُون؛ نباید مؤمنان همگی بیرون رفته و رسول را تنها گذارند بلکه چرا از هر طایفهای جمعی برای جنگ و گروهی نزد رسول برای آموختن علم مهیا نباشند؟ تا آن علمی که آموختهاند به قوم خود بیاموزند که قومشان هم شاید خدا ترس شده و از نافرمانی حذر کنند. «توبه:۱۲۲»
*تالی تلو نبی اکرم؛ یعنی رسول و نبی نیست اما فعل و عملش عین نبی اکرم می شود.