دروس عقاید اسلامی ویژه جوانان/ فصل پنجم: توحید
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل پنجم: توحید
مهمترین مسأله انسان توحید است که باید این عقیده را تقویت کرد تا از آسیب و شبهات محفوظ شود و از خطر شرک و غرور در امان باشد. باید بدانیم هر که هرچه دارد بالله و باذن الله است و کسی استقلال ندارد. مرگ با خدا است ارسال رسل با خدا است پیامبران را خدا پروراند و برای اثبات ادعا و تحدّی به آنها معجزه داده است، معجزه هم به اذن خداست. اژدها شدن عصای موسی به عنایت خداست. تصرف اولیا در عالم به اذن الله است. شق القمر به اذن الله بود ؛ مرده را زنده کردن؛ به زبان آمدن حیوانات ؛ همه به امر و قدرت خدا بود. ولایت تشریعی اهل بیت: هم از جانب خداست. صاحب اختیار بودن ائمه و امام زمان علیهم السلام نیز از جانب خداست. درست است که بَشَر هستند اما به اذن خدا واسطه فیضاند و خود فرمودند که: «بِنا عُرِفَ الله » «بِنا عَبِدَ الله».
* بنابر این باید بینش انسان باید با توجه به این مسائل، توحیدی شود و همانطور که قرآن فرموده است از شرک دوری کرد:
«و من خدا از مشرکین بیزاری جویم» (نمل ۳۶)
«باید از طاغوتها دوری کنید.» انعام ۷۸
ثمرهی این ایمان نیز برای خود انسان خواهد بود:
«اگر مردم ایمان آورند درهای برکت آسمان و زمین را به رویشان باز میکنم.» اعراف / ۹۵:
قرآن میفرماید: «جزء مترفین نباشید، آنها دنبال خوشگذرانیاند.»
برهان توحید (یکتایی خداوند متعال)
در مباحث گذشته ضرورت وجود خداوند را به عنوان خالق و نگهدارنده جهان اثبات نمودیم و گفتیم که منکر واجب الوجود، منکر هستی است. بعد از ایمان به اصل وجود خداوند، مسألة شناخت حق (تعالی) و یکتایی اوست؛ یعنی اثبات توحید و اینکه چیزی بر خداوند اضافه نمیشود و چیزی هم از او جدا نمیگردد. مسألة توحید و در مقابل آن شرک، اهمّیّت فوق العادهای دارد. محور اساسی فعّالیّت پیامبران: نیز مسأله توحید و مبارزه با شرک است؛ زیرا این دو مسأله در اعمال، نیّات و اخلاق نقش بسیار مهمّی ایفا میکنند. سرمایه اصلی مؤمن توحید است و شرک به عنوان یک ابزار مخرّب و مبطل ایمان میباشد.
در تعریف توحید میگوییم: خدای تعالی یکتاست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۲) لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (۳) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (۴)؛ به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو: حقیقت این است که خدا یکتاست. (۱) آن خدایى که (از همه عالم) بى نیاز (و همه عالم به او نیازمند) است. (۲) نه کسى فرزند اوست و نه او فرزند کسى است. (۳) و نه هیچ کس مثل و مانند و همتاى اوست. (۴) «توحید»
این سوره توحید شناسنامه خداوند متعال است. آنچه ما از موجودات درک میکنیم، ماهیّت است، نه وجود. خداوند هم ماهیّت ندارد که بشود او را توصیف کنیم؛ بنابراین محکمترین دلیل بر یکتایی خداوند و معرّفی ذات پاک او، شهادت خود خداوند متعال است که شهادت میدهد در عالَم، الهی جز الله وجود ندارد.
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکِیمُ.
خدا به یکتایی خود گواهی دهد که جز ذات او خدایی نیست و فرشتگان و صاحبان علم نیز گواهی دهند، در حالی که [خداوند در تمام عالم] قیام به عدالت دارد. معبودی جز او نیست و او پیروزمند و حکیم است. «آل عمران: ۱۸»
الف) اثبات توحید و یکتاپرستی از طریق فطرت
خداوند متعال با قلم قدرتش، یکتاپرستی را در جان آدمی نگاشته و انسانها در فطرت خود موحّد هستند. لذا در هنگام سختیها و مشکلات، در شرایطی که تمام درهای اسباب به روی انسان بسته میشود و از عوامل مادّی ناامید میگردد، ناخودآگاه ندای توحید را در اعماق درون خود میشنود که او را به سوی مبدأ یگانهای فرا میخواند. انسان نیز خالصانه و از صمیم دل او را پاسخ میگوید. اتّکا به یک نقطة واحد دلیل و شاهد بر این مطلب است که انسان فطرتاً یکتاپرست است.
فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُون.
چون به کشتی نشینند [و به امواج خطر بیفتند] خدا را به اخلاص میخوانند. پس چون از خطر دریا به ساحل نجات رسیدند، باز به خدای یکتا مشرک میشوند. «عنکبوت: ۶۵»
ب) اثبات توحید و یکتایی خداوند از طریق عقل
۱) نظم و هماهنگی بین همة موجودات و عدم تضاد در جهان آفرینش، از یگانگی خالق آن خبر میدهد.
* ما تَرى فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت. در آفرینش خداوند رحمان، هیچ تضادّ و بینظمی نمیبینی.... «ملک: ۳»
اگر دو اراده یا بیشتر بر عالم هستی حاکم بود و چند تدبیر در جهان خلقت جریان داشت، بافساد و ناهماهنگی، همه چیز از بین میرفت. عدم فساد و بقای جهان، دلیل بر وحدت خالق و مدیر و مدبّر عالَم خلقت است.
* لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ؛ اگر در آسمان و زمین به جز خدای یکتا، خدایانی وجود داشت، همانا خلل و فساد در عالم میشد (نظام جهانی به هم میخورد). «انبیاء: ۲۲»
۲) خداوند هستی مطلق و بینهایت است و از هر نظر نامحدود. برای چنین وجود بینهایتی، نمیتوان قائل به دوگانگی شد؛ به عبارتی دیگر، وجود دو موجود بینهایت غیرممکن است؛ زیرا هر دو وجودی محدود میشوند و این محدودیّت باعث نقص است؛ در حالی که واجب الوجود ، بینهایت و کمال مطلق است.
۳) دعوت همة انبیا به سوی خدای یگانه بوده است. اگر خدایان متعدّدی وجود داشت، باید هر کدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرّفی کنند.
* وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ نُوحی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ؛ ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر این که به او وحی کردیم که جز من خدایی نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید. «انبیاء: ۲۵»