دروس عقاید اسلامی ویژه جوانان / سخنی با مربیان
علم عقاید، اصول دین یا علم کلام مجموعهای از معارف علوم دینی است، اگر دین را به درختی تشبیه کنیم ریشهی آن را عقاید، تنه را اخلاق، شاخ و برگش عبادیّات و میوهی آن تقوا و رعایت حقوق است. به ویژه در این دوران که مکاتب و نحلههای رنگارنگ، برای هدف قرار دادن اندیشههای پاک نوجوانان مسلمان، از همهی ابزارها و امکانات موجود بهره جسته و به انواع هجمههای فرهنگی و عقیدتی دست یازیدهاند، لزوم پرداختن به آموزش صحیح عقاید اسلامی بیش از پیش روشن میگردد.
از سوی دیگر چون آموزش در کودکی و نوجوانی به نقش بر روی سنگ تشبیه شده، چنانچه امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودهاند: اَلعِلمُ فِی الصّغَر کَالنـَّـقشِ فِی الحَجَر،۱ این مهم ما را بر آن میدارد تا آموزش در این سنین حسّاس را در اولویّت و توجّه بیشتری قرار دهیم.
سبک و سیاق نگارشی این کتاب به گونهای تنظیم گردیده است تا مربّیان به راحتی برای آموزش عقاید از آن بهرهمند شوند. در ضمن از آنجا که تناسب با فضای ذهنی نوجوانان نیز در آن لحاظ شده است، قابلیّت آن را دارد که مورد استفادهی مخاطب نوجوان نیز قرار گیرد. نکته مهم آنکه این کتاب با محوریّت آیات قرآن و روایات اهل بیت: تدوین گردیده است و از نظریه پردازی، پیچیدهگویی و بهرهگیری از عبارات و مفاهیم سنگین اجتناب شده است که البته این روش را همواره استاد در دروس خود مراعات کرده و به سایر مربّیان نیز توصیه مینمایند. در اینجا به برخی از توصیههای استاد به مربّیان که از لابلای درس های ایشان استخراج شده است اشاره میشود:
«مربّیان، خوب است برای شروع هر جلسه، یک فهرستی از مطالب گذشته را بیان کنند تا مباحث مطرح شده برای نوجوانان ملکه شود. خصوصاً در بحث ضرورت در دین، هر جلسه یکی از آثار بیدینی در دنیای امروز مطرح شود. مثلاً اینکه بیرحمی و بیعاطفگی و... جای انسانیت را گرفته است. تکرار این مثالها بسیار مفید خواهد بود.»
«این مسائل باید برای نوجوانان جا بیافتد که انسان هدایتش توسط دین است، و این دین مطابق فطرت و فطرت هم ثابت است یعنی دین ارضا کننده فطرتی است که تغییر نمیکند، اگر در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام ظلم و شرک بد بود، امروز هم بد است. اگر امروز هم به کسی بگویی فرعون، ناراحت میشود. حتّی اگر به کسی که دزد است بگوئی دزد! بدش میآید.»
«از جمله بحثهایی که برای نوجوانان در جلسات باید تکرار شود اینست که اگر از لحاظ روحی پاک نشویم این بحثها اثر ندارد، چنانچه یک گل یاس لباس را معطر میکند ، این بحثها هم که نورانیت و عطر معنوی دارد، باید در ما اثرگذار باشد، اگر اینگونه نیست همه به پاک نبودن دل مربوط است. اگر پذیرش قلبی نباشد این مطالب برای انسان تکان دهنده نیست. از ابتدا نظرتان روی این باشد که اعتقادات غیر از دانستنیهاست. خیلیها هستند که اطّلاعات زیادی دارند امّا باوری نسبت به آنها ندارند. آن باور مهم است و لبهی تیز بحث شما در اعتقادات باید روی همین نکته باشد. نورانیّت، حالات معنوی و انس با خدا و... اثر وضعی باور به این عقاید است.»
«این درس عقاید، با قلب شما سروکار دارد، اگر این قلب شما پذیرش نداشته باشد، و قلب آمادگی نداشته باشد، ایمانی بوجود نمیآید، علم میآید اما علمی که حجاب است العِلمُ حِجابُ الاَکبَر . آن علمی را باید بدست آورد که نور است العِلمُ نورٌ یَقذِفُهُ اللهُ فی قَلبِ مَن یَشاء. امّا اگر آن نورانیت پیدا نشد، این بحثها و استدلالها، اثری ندارد و شیطان نیز همة این حرفها را بهتر بلد است.
هم خداشناسی میداند (قسم میخورد به عزت و جلال خدا)
هم نبوّت و امامت را میداند (میگوید همه را گمراه کنم غیر از مخلصین)
هم معاد را میداند (میگوید تا قیامت مهلت بده به من)
اما چون اهل منیّت بود، سقوط کرد.»
«نکتهی دیگری که باید مورد توجّه قرار گیرد بحث تقسیم بندی معارف دین است. شما مربیّان، این مباحث را باید با مثال های متعدّد برای نوجوانان جا بیاندازید و دوره کنید، اینگونه نباشد که صرف درس دادن باشد و بس. بلکه باید مطالب جلسات قبل را هر دفعه دوره کنید تا یادشان نرود. عقد یعنی گره و عقیده یعنی چیزی که گره خورده. وقتی چیزی به چیز دیگر گره میخورد با او یکی میشود و اگر گره خورد میشود عقیده. مثل دو نخ که وقتی به هم گره میخورند یکی میشوند، این عقاید هم باید با انسان یکی شود یعنی در جان انسان بنشیند و جا بگیرد.»
« تصمیم جدّی بگیرید تا عمدهی وقتتان را صرفِ کار بر روی عقاید نوجوانان کنید، در مدرسه یا هر جای دیگر، اعتقادات نوجوانان را درست کنید، آنهایی که عقایدشان درست شود، خودشان دنبال فراگرفتن احکام میروند.
با همین بحثها است که میشود نوجوانان را ساخت. به عنوان مثال، قبل از انقلاب اسلامی جوانانی که در مبارزات بودند را دستگیر میکردند و به زندان انداختند. آنهایی که روی اعتقاداتشان کار شده بود ثابت قدم ماندند ولی آنها که روی اعتقاداتشان کار نشده بود، دچار انحراف شدند. مثلاً میآمدند کنار جوانان مذهبی و برای فریب، شروع میکردند به نماز خواندن؛ سپس، اقدام میکردند به اشکال وارد کردن به اسلام که در اسلام حرفی از سیاست و اقتصاد و حکومتداری وجود ندارد و چنین دینی فایده ندارد و از این قبیل شبهات. امروز نیز به شکل دیگر و با هجمهی بیشتری به عقاید جوانان مسلمان و خصوصاً شیعه حمله میشود و برای جلوگیری از این تهاجم شناخت صحیح دین و باور قلبی به دین ضروری است و تنها از همین راه میتوان نوجوانان را از آسیبهای عقیدتی نجات داد.
۱- کنزالفوائد ج۱ ص ۳۱۹
مجمع تعلیمات و تحقیقات دینی صادقیه